هنوز در دل مائی و پیش دیده مقابل
که منقطع نشود دوستی به قطع منازل
میان لیلی و مجنون مودّت است و ارادت
اگر عداوت و شور است در میان قبایل
به ما ز دوست سلامی مگر نسیم رساند
کز آب دیده در این ره پدید نیست مراحل
نظر به صورت زیبا و زلف و خال ندارم
که میل اهل حقیقت به سیرت است و شمایل
عجب که خاطر گلبن ز درد دل نشود خون
چنین که سوخت دل لاله از خروش عنادل
دگر ز کشتهٔ هجران دلیل عشق چه جوئی
که آب دیده نمودیم و رنگ چهره دلایل
مرا به روز قیامت قتیل عشق تو یابند
سپرده جان گرامی، گرفته دامن قاتل
مران شکستهدلان را از آستان کریمت
چرا که اهل کرم را گریز نیست ز سایل
چنین که هستی ناصر به بحر عشق فرو شد
گمان مبر که غبارش برد نسیم به ساحل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عمیق عشق و وفاداری اشاره دارد. شاعر بیان میکند که دوستی و محبت بین لیلی و مجنون وجود دارد، حتی اگر در بین قبایل دشمنی و شورش باشد. او از کیفیت عشق حقیقی صحبت میکند و تاکید دارد که زیبایی ظاهری برایش اهمیت ندارد، بلکه سیرت و ماهیت عشق را ارزشمندتر میداند. همچنین، شاعر به چالشهای عشق و درد ناشی از دوری میپردازد و اعتراف میکند که در روز قیامت، عشق او به معشوقش او را به کشتن میرساند. در نهایت، او امیدوار است که محبت و کرامت خداوند شامل حال شکستهدلها باشد و به یاد میآورد که عشق واقعی همواره در دلها باقی میماند.
هوش مصنوعی: هنوز در دل تو هستم و در دیدگانت حضور دارم، به گونهای که دوستیام قطع نمیشود، حتی اگر میانه راهمان دور شود.
هوش مصنوعی: میان لیلی و مجنون عشق و دوستی وجود دارد، در حالی که اگر دشمنی و جنگی بین قبایل باشد، این موضوع کاملاً متفاوت است.
هوش مصنوعی: اگر نسیمی از سوی دوست پیام یا احوالی برای ما بیاورد، چون در این مسیر به خاطر اشکهایمان، چیزی قابل مشاهده نیست.
هوش مصنوعی: به زیبایی ظاهری و ویژگیهای ظاهری مانند مو و خال اهمیت نمیدهم، زیرا خواسته من از اهل حقیقت، توجه به باطن و شخصیت واقعی آنهاست.
هوش مصنوعی: عجب است که باغ به خاطر درد دلش اینگونه نمیسوزد، در حالیکه دل لاله به خاطر فریاد قناری به آتش درآمد.
هوش مصنوعی: دیگر از بهانههای جدایی و عشق چه انتظاری داری، وقتی که اشکهایمان گواهی میدهند و رنگ رخسارهمان نشاندهندهٔ این حس عمیق است.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، مرا به عنوان قربانی عشق تو خواهند یافت، زیرا جان گرانبهایم را رها کردهام و دامن قاتل را گرفتهام.
هوش مصنوعی: از درگاه مهربانی تو، چرا باید دلشکستگان را برانیم؟ زیرا اهل کرم و generosity هرگز از درخواستکنندگان دور نمیشوند.
هوش مصنوعی: چنین که هستی ناصر، در دریای عشق غرق شده است. فکر نکن که نسیم فقط غبار او را به ساحل میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا رسد که برآرم هزار ناله چو بلبل
که احتمال ندارم ز دوستان ورقی گل
خبر برید به بلبل که عهد میشکند گل
تو نیز اگر بتوانی ببند بار تَحَوُّل
أَما أُخالِصُ وُدّی؟ أَلَم أُراعِکَ جَهدی؟
[...]
کجا شدی که فراتر نمی شوی ز مقابل
چه غایبی که چنین حاضری به شکل و شمایل
درونِ خانۀ چشمی کدام حاضر و غایب
مقیمِ سینۀ تنگی کدام خارج و داخل
به تن جدایم و جانم به خدمتِ تو ملازم
[...]
دلم ربودی و رفتی ولی نمی روی از دل
بیا که جان عزیزت فدای شکل و شمایل
گرم وصول میسّر شود که منزل قربست
کنم مرا دل از خاک آستان تو حاصل
هوایت ار بنهم سر کجا برون کنم از سر
[...]
سوم اگر نشود این دو مطلبم حاصل
به آب رحم سرشته است گر شما را گل
کجا رواست به یک کشته یک جهان قاتل
شده است کار من از زندگی دگر مشکل
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.