رفتیم از دیار تو با دیدهٔ پر آب
چون زلف تو مشوش و چون حال تو خراب
محمل مبند بر شتر ای ساربان که ما
محمل بر آب دیده ببستیم چون حباب
اشکم در آستین شد و میگیردم عنان
کارم به پا فتاد و گران میرود رکاب
ای دیده دردسر مده و آب ما مریز
هجران نه آتشی ست که ساکن شود به آب
ایمن نیام ز فتنهٔ چشمت که میکند
یک انقلابِ چشم تو صد گونه انقلاب
این زهر فرقتی که چشیدم به جای می
سوزی ست در دلم که جگر میکند کباب
چون روز هجر یاد وصال تو میکنیم
گویا که دیدهایم مگر خواب خوش به خواب
در دوزخ ار نسیم تو باشد، زهی نعیم
در جنت ار فراق تو باشد زهی عذاب
ناصر دعای خصم مگر د رتو کار کرد
یا رب مباد دعوت بدخواه مستجاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره درد و اندوه ناشی از جدایی و فراق محبوب است. شاعر با احساسی پر درد از دیار محبوبش میرود و به دلتنگی و اشکهایش اشاره میکند. او از سوارکار میخواهد که محمل را بر شتر نگذارد، چرا که او بار سنگینی از غم و اشک را به دوش دارد. چشم و دل او از هجران پر از درد و جانکاهی است که مانند آتش میسوزاند. شاعر به یاد وصال محبوبش در روزهای دور افتاده و در توصیف این فراق، جهنم و بهشت را بهطور متضاد به کار میبرد. او همچنین از دعاهای دشمنانش میگوید و نمیخواهد آرزوهای بدخواهانهشان محقق شود.
هوش مصنوعی: ما از سرزمین تو رفتیم با چشمانی پر از اشک، مانند زلف تو در هم و مانند حال تو آشفته.
هوش مصنوعی: ای ساربان، بر شتر بار مگذار، چرا که ما بار خود را با آب چشم بستهایم، مانند حبابی که در آب شناور است.
هوش مصنوعی: اشکهایم در آستینم جمع شده و مرا در کنترل خود گرفتهاند. کارهایم به هم ریخته و با سختی پیش میروند.
هوش مصنوعی: ای چشم، خود را به درد و رنج نینداز و از عشق ما مگذار. جدایی مانند آتش نیست که بتواند خاموش شود.
هوش مصنوعی: من از خطر چشم تو در امان نیستم، زیرا نگاه تو میتواند سبب تغییراتی بزرگ و متنوع در وجودم شود.
هوش مصنوعی: این جدا شدن و دوری که تجربه کردهام، به جای اینکه مثل شراب وجودم را گرم کند، در دل من آتش سوزانی است که باعث میشود روحم به شدت آسیب ببیند.
هوش مصنوعی: وقتی روز جدایی فرا میرسد، یاد وصالت لحظهای مانند این است که دوباره تو را دیدهایم، مگر اینکه این فقط یک خواب خوش باشد.
هوش مصنوعی: اگر در جهنم هم نسیمی از تو باشد، نعمت بزرگی است، اما اگر در بهشت دوری تو باشد، عذابی سخت خواهد بود.
هوش مصنوعی: ناصر، دعای دشمنان بر تو اثر نگذارد. ای خدا، نکند که دعوت بدخواهی به اجابت برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا کی کنی عذاب و کنی ریش را خضاب؟
تا کی فضول گویی و آری حدیث غاب؟
گفتم متاب زلف و مرا ای پسر متاب
گفتا که بهر تاب تو دارم چنین بتاب
گفتم نهی برین دلم آن تابدار زلف
گفتا که مشک ناب ندارد قرار و تاب
گفتم که تاب دارد بس با رخ تو زلف
[...]
ای باز کرده چشم و دل خفته را ز خواب،
بشنو سؤال خوب و جوابی بده صواب:
بنگر به چشم دل که دو چشم سرت هگرز
دیدهاست چشمهای که درو نیست هیچ آب
چشمهست و آب نیست، پس این چشمه چون بُوَد؟
[...]
چون از فراق دوست خبر دادم آن غراب
رنگ غراب داشت زمانه سیاه ناب
چونانکه از نشیمن بر بانگ تیر و زه
بجهد غراب ناگه جستم ز جای خواب
از گریه چون غرابم آواز در گلو
[...]
ای تیغ تو کشیده ترا ز تیغ آفتاب
ای نجم دین و از تو به کفر اندر اضطراب
با همت تو وهم نداند برید راه
با هیبت تو دهر نیارد چشید خواب
حکم ترا مطیع بود روز و شب فلک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.