ملک سخن مراست که آمد به داوری
کو را نداد همت من داد شاعری
کان است مرد و نقد سخن اندر او زر است
فکر است چون ترازوی و عقل است جوهری
دارم بسی جواهر و جوهرشناس نه
خر مهره میخرند کنون مردم از خری
من از هنر توانگرم و از درم فقیر
پوشیده جملهٔ هنرم، عیب بی زری
یا کور گشت مدعی و روی من ندید
یا من مگر پدید نیام از محقری
زین چند دزد لفظ معانی طلب مکن
دانی که نیست پیشهٔ قلاب زرگری
مانند بیضهاند که شد جوهرش تباه
مرغ کمال نیست در ایشان چو بنگری
اندر بساط نظم پیاده ز اسب فضل
فرزین روند با رخ زرد مزعفری
عیسی وقت خویشم و این خر طبیعتان
بانگی زنند بیهده چون گاو سامری
هر دم که عطر سایم در هاون دوات
مغز زمانه عطسه زند از معطری
هر صفحهای که یافت ز توحید و نعت من
یک رقعه از مرقع خود ساخت مشتری
هر قطعه و قصیده که از من شنید نیز
بنوشت بر بیاض مه از زر جعفری
هر یک غزل که نالهٔ من بر فلک رساند
زد بر رباب زهره و شد ماه مشتری
تحسین کنند طبع مرا هر چهار طبع
هر گه که من کنم به رباعی سخنوری
هر مثنوی که غالیه دانی ست پر ز طیب
پر طیب مغز خشک زحل کرد از تری
هر بیت بی قصور که من کردهام بنا
با او قصور خلد ندارد برابری
خورشید را که انوری چرخ گفتهاند
با طبع روشنم نزند لاف انوری
در چشم من نیاید محمود و ملک او
در عنصرم نگنجد تقلید عنصری
الفضل المقدم اگر چه مثل شده است
کلی نمانده است ز نقض پیمبری
ناصر عنان اسب فصاحت کشیده دار
عزت خوش است گر چه تو سالار لشکری
هر کس به دور خویش بگفتند نیک و بد
غیر از خدا کسی نبود از خطا بری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر نگرش شاعر به هنر و خلاقیت است. شاعر احساس میکند که در مقام داوری بر سخن خویش است و به غنای معنایی و ارزش هنری آثارش اشاره میکند. او به نقد کردن دیگران میپردازد و به اینکه برخی افراد درک درستی از هنر ندارند و تنها به ظاهر توجه میکنند، انتقاد میکند. شاعر از فقر مادی خویش سخن میگوید، اما خود را از نظر هنری غنی میداند. او بر این نکته تأکید میکند که آثارش برای عالم بصیر و هنرشناسان خریدار دارد و دیگران نمیتوانند او را درست بشناسند. در نهایت، شاعر بر ضرورت خلوص نیت در هنر و ارتباط با خداوند تأکید کرده و بیان میکند که هر فردی از خطا و اشتباه مصون نیست، جز خداوند.
هوش مصنوعی: سخن و شعر من متعلق به اراده و توانایی خودم است، اما وقتی که به قضاوت میآید، به کسی که شایستگی و لیاقت دارد، واگذار میشود.
هوش مصنوعی: مردان واقعی دارای کلامی ارزشمند و گرانبها هستند. فکر آنها مانند ترازویی است که به درستی فکر و عقاید را سنجش میکند و عقل آنها همچون مرواریدی با ارزش است.
هوش مصنوعی: من جواهرات فراوانی دارم و از ارزش آنها آگاه هستم، اما حالا مردم فقط به دنبال خریدن چیزهای بیارزش هستند و دیگر توجهی به ارزش واقعی ندارند.
هوش مصنوعی: من از لحاظ هنری ثروتمند هستم، اما از لحاظ مالی در فقر به سر میبرم. در واقع، تمام ماهیت من هنری است و缺 بخل و فقر به معنای واقعی ندارد.
هوش مصنوعی: یا اینکه مدعی چنان کور شده که نتوانسته چهرهام را ببیند، یا شاید من آنقدر ناچیز هستم که اصلاً وجودی نداشته باشم.
هوش مصنوعی: از این مدت دیگر به دنبال معنا از واژهها نباش، زیرا میدانی که این کار به مانند شغل ساختن اشیاء زرین با قلاب نیست.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به وضعیت انسانی اشاره دارد که به کمال دست نیافته است. آن را میتوان به این شکل تعبیر کرد که مانند چیزی ناپایدار و بیارزش، انسانها در صورت عدم رسیدن به کمال، بیمعنی و بیفایده هستند. اگر به این افراد نگاه کنی، میبینی که در عمق وجودشان تهی و بیجوهرند و انسانیت واقعی در آنها نمایان نیست.
هوش مصنوعی: در دنیای شعر و ادب، کسانی که از علم و فضل بیبهرهاند، مانند سوارانی هستند که به جای اسبهای شجاع و نیرومند، پای بر زمین گذاشته و در حال حرکتاند، با چهرهای پژمرده و بیروح.
هوش مصنوعی: من در حال حاضر به مقام و حالت عیسی (ع) نزدیک هستم و این زندگی دنیوی شما مانند صدای بیهوده و بیفایدهای است که گاو سامری به راه میاندازد.
هوش مصنوعی: هر بار که عطر و بوی شعرم در دواتی که به دقت آماده شده، پخش میشود، زمانه هم مانند کسی که از بوی خوش عطر عطسه میزند، واکنش نشان میدهد.
هوش مصنوعی: هر بار که نوشتهای از وصف خداوند و پیامبر را پیدا کردم، آن را به عنوان بخشی از مجموعه آثار زیبای خودم در نظر گرفتم.
هوش مصنوعی: هر شعری که از من شنیدی، بر روی کاغذ سفید با رنگ طلایی نوشته شده است.
هوش مصنوعی: هر غزلی که درد و نالهام را به آسمان منتقل کرد، به زهره که بر روی رباب نواخته شد، روشنایی بخشید و او را مانند ماه زیبا کرد.
هوش مصنوعی: هر وقت که من با مهارت و زیبایی رباعی میگویم، همهی انواع ذوق و سلیقه به ستایش از استعداد من میپردازند.
هوش مصنوعی: هر شعری که زیبا و دلنشین است، پر از بهترینهاست. اما در این میان، برخی اشعار نیز وجود دارند که مانند مغز خشک و بیمزهاند و به دلیل بیروحی خود، از جذابیت کمتری برخوردارند.
هوش مصنوعی: هر شعری که من بدون خطا سرودهام، به هیچ وجه نمیتواند با نقصهای بهشت مقایسه شود.
هوش مصنوعی: خورشید را که بعضی به آن چرخ اطلاق کردهاند، با روحیه روشن و مثبت من، نمیتواند به من فخر و boasting بزند.
هوش مصنوعی: در چشمان من محمود و سلطنت او قابل مشاهده نیست و ویژگیهای او نمیتواند در عناصر مادی و دنیوی جای بگیرد.
هوش مصنوعی: هرچند که فضیلت و برتری به رتبهای بالا میرسد، اما هنوز چیزی از نقص در مقام پیامبری باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: ناصر، پرچم فصاحت را برافراشته و باعث افتخار و عظمت بخشیده است، حتی اگر تو فرماندهی سپاهی باشی.
هوش مصنوعی: هر فردی به خودش میگوید که خوب و بد چیست، اما غیر از خدا هیچکس از اشتباهات معصوم نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای اَبر بهمنی که به چشم من اندری
تن زن زمانکی و بیاسای و کم گری
این روز و شب گریستن زاروار چیست
نه چون منی غریب و غم عشق برسری
بر حال من گری که بباید گریستن
[...]
برگ گل سپید به مانند عبقری
برگ گل دو رنگ به کردار جعفری
برگ گل مُوَرَّدِ بشکفتهٔ طری
چون روی دلربای من، آن ماه سعتری
پوشیده مشگ ز ابر سیه چرخ چنبری
کافور بر گرفت ز که باد عنبری
از گل زمین شده چو تذروان هندوی
وز ابر آسمان چو پلنگان بربری
از سنگ خاره گشت گلاب و عرق روان
[...]
ای فال گیر کودک فالم ز روی تو
با روشنایی مه و با سعد مشتری
هستت ز نخ بلورین گوی و در آن بلور
پیدا خیال حسن لطیفی و دلبری
دارند صورت پری اندر بلور و تو
[...]
ای پیشکار تخت تو کیوان و مشتری
ای نجم شرق و غرب ترا گشته مشتری
در جرم عقل طبعی و در جسم عدل جان
بر شخص فضل دستی و بر عرض حق سری
اقبال را به همت بهتر طلیعه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.