گنجور

 
سیدای نسفی

ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بالایی

خرام دام طاووسی فریب آغوش اعضایی

پیمبرزاده یک شهر کنعان چشم در راهی

عزیز مصر تمکین یوسف عاشق زلیخایی

صنوبر قامتی بادام چشمی گلبدن شوخی

نگارین پنجه پا در حنا ساعد مصفایی

به روی لعل و کان رنگی به رخسار گهر آبی

به بودن کوه تمکینی به رفتن موج دریایی

چو سرو باغ قامتت جامه زیبی چیده دامانی

زهی چاک گریبانی گلستان تماشایی

به چشم اهل دل نوری به بام دیده مهتابی

چراغ عالم افروزی بهار صحبت آرایی

قبای ناز بر دوشی به استغنا در آغوشی

پر از کین گوشه چشمی عتاب آمیز ایمایی

بت گردنکشی آتش مزاج خان و مان سوزی

خدا ناترس کم حرفی سخن نشنیده خودرایی

گهی از خنده گلریزی گهی چون غنچه محجوبی

گهی در شیشه ها سنگی گهی در بزم مینایی

هلال ابرو شفق رخساره با خویش مغروری

فلک رفتار بی باکی مه و خورشید همپایی

به صحرای خیال ای سیدا باغی که من دارم

بود هر سبزه گلبرگی نهال شاخ رعنایی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
فرخی سیستانی

بهار آمد من و هر روز نو باغی و نو جایی

به گشتن هر زمان عزمی به بودن هر زمان رایی

قدح پر باده رنگین به دست باده پیمایی

چو مرغ از گل به گل هر ساعتی دیگر تماشایی

نگاری با من و رویی نه رویی بلکه دیبایی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ناصرخسرو

شبی تاری چو بی‌ساحل دمان پر قیر دریائی

فلک چون پر ز نسرین برگ نیل اندوده صحرائی

نشیب و توده و بالا همه خاموش و بی‌جنبش

چو قومی هر یکی مدهوش و درمانده به سودائی

زمانه رخ به قطران شسته وز رفتن برآسوده

[...]

سنایی

ایا بی حد و مانندی که بی مثلی و همتایی

تو آن بی مثل و بی شبهی که دور از دانش مایی

ز وهمی کز خرد خیزد تو زان وهم و خرد در وی

ز رایی کز هوا خیزد تو دور از چشم آن رایی

پشیمانست دل زیرا که تو اسرارها دانی

[...]

انوری

خرد را دوش می‌گفتم که ای اکسیر دانایی

همت بی‌مغز هشیاری همت بی‌دیده بینایی

چه گویی در وجود آن کیست کو شایستگی دارد

که تو با آب روی خویش خاک پای او شایی

کسی کاندر جهان بی‌هیچ استکمال از غیری

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

زهی اخلاق تو محمود همچون عقل و دانائی

زهی ایام تو مشکور همچون عهد برنائی

امام شرق رکن الدینکه سوی حضرتت دایم

خطاب انجم و چرخست مولانا و مولائی

اضافت با کف رادت ز گیتی گنج پردازی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه