جان به لب آمده و نیست ز جانان مددی
وقت من تنگ شد ای دیده گریان مددی
چین بر ابرو زده و جانب من کرد نگاه
یار من بر سر جور آمده یاران مددی
روزگاریست که کارم به خدا افتادست
نی تو را رحم بود نی ز حریفان مددی
رحم بر موی سفیدم کن و دستم برگیر
پیر گردیده ام ای شاه جوانان مددی
سیدا تا دم محشر نه برآیم ز خمار
گر نباشد به من از ساقی دوران مددی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حالتی از desperation و درخواست کمک است. شاعر از محبوب خود، که به او نگاه کرده، میخواهد که در این لحظههای تنگ و سخت به او کمک کند. او به پیری و fragility خود اشاره میکند و از یار درخواست رحم و یاری میکند. همچنین، شاعر به این موضوع اشاره دارد که اگر در روز قیامت هم از خمار و غم رهایی نیابد، تنها به کمک محبوب خود نیاز دارد. به طور کلی، شعر احساس عمیق نیاز و وابستگی به معشوق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: زندگی به آخر رسیده و از محبوبم کمکی نمیرسد. زمانی که به من فشار میآید، ای چشمان گریان، به من کمک کن.
هوش مصنوعی: چهره دلربای یارم با نگاهی پر از شیطنت و زیبایی، در دل من تاثیر زیادی گذاشته است. این جذابیت و دلربایی او، به من یادآوری میکند که در این عشق و شور، به یاری دوستان نیاز دارم تا بتوانم از این احساسات عبور کنم و بر این حالتی که در آثار او پیدا میشود، فائق آیم.
هوش مصنوعی: زمانی است که کار من به دست خدا افتاده است، نه تو رحمتی داری و نه از دوستان و رفقا کمکی میتوانم بگیرم.
هوش مصنوعی: ای جوان پادشاه، به من که اکنون سالخورده شدهام رحم کن و به من کمک کن. دستم را بگیر و از من حمایت کن، زیرا موی سفیدم نشان از پیری و تجربهام دارد.
هوش مصنوعی: شاید تا روز قیامت از حال مستی خارج نشوم، اگر در این مدت از یاری و کمک ساقی زمان بیبهره باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می گزد راحتم ای خار مغیلان مددی
پایم از دست شد ای خضر بیابان مددی
تا به کی خواب گران پنبه نهد در گوشم؟
ای نوای جرس سلسله جنبان مددی
دانه ام خال رخ خاک شد از سوختگی
[...]
گر درین قحط سرایت نکند نان مددی
نه جسد رنگ نموگیرد و نی جان مددی
سرسری نگذری ای بیخبر از عقدهٔ دل
گر ز ناخن نشود کار به دندان مددی
ای غنی تا اثر انجم و افلاک بجاست
[...]
خصم آسودگیم، ای غم جانان مددی
داغ جمعیتم، ای زلف پریشان مددی
عقده ها، پیش ره، از آبلهٔ پا دارم
دستم و دامنت، ای خار بیابان مددی
رنگ زردی، به شراب از رخ من نتوان برد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.