گنجور

 
سیدای نسفی

گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ من

کجا رفتی بیا ای شبنم گلهای باغ من

به سوی کلبه من پاگذار و خانه روشن کن

پریده رنگ چون پروانه از روی چراغ من

به هر جا می روم بوی کباب آید ز اعضایم

نمی دانم که افگندست این آتش به داغ من

ز شب تا روز بر گرد سرم کاشانه می گردد

ز سنگ آسیا آورده آتش را چراغ من

به بوی سنبل زلفش نفس پرورده مغزم را

پریشانی نخواهد رفت بیرون از دماغ من

تو را چون بوی گل کردست در بر غنچه ام پنهان

منادی می کند باد صبا در کوچه باغ من

به سوی کلبه ام دیشب نظر کردی و بگذشتی

زیارتگاه شد پروانه را پای چراغ من

بسروقتم نمی آییی خزان گشتم نمی پرسی

بهشت من بهار من گل رعنای باغ من

چه کردم من چه گفتم من چه دیدی از چه رنجیدی

مه من کوکب من نور چشم من چراغ من

تکلم نی تبسم نی نگاهی نی ادایی نی

گل من شبنم من غنچه من بیدماغ من

به رخسارت عرق را سیدا دیدست می گوید

نگردد تا قیامت دور آب از روی باغ من

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
بابافغانی

مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ من

مگر آگه نیی شبهای هجر از درد و داغ من

دلم کز داغ هجران شد سیه منما ره وصلش

که هرگز سوی بستان ره نخواهد بر در زاغ من

به داغ بی کسی ز انسان گرفتارم که گر سوزم

[...]

صائب تبریزی

به هم پیوسته از بس در حریم سینه داغ من

تماشایی ندارد رنگ از گلگشت باغ من

چنان از آفتاب عشق می جوشد دماغ من

که پهلو می زند با چشمه خورشید داغ من

مرا برده است وحشت از جهان آب و گل بیرون

[...]

اسیر شهرستانی

بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ من

که هر سو شعله ای گلدسته می بندد ز باغ من

عجب رسواییی سر در پی گمنامیم دارد

شود هر نقش پا آیینه راه سراغ من

صبا بیگانه بود از رنگ و بوی گلشن هستی

[...]

سیدای نسفی

غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به داغ من

ز شب تا روز بی پروانه می سوزد چراغ من

گل نشکفته ام عمریست سر در پیرهن دارم

تماشای چمن رفتست بیرون از دماغ من

به تکلیفم اگر آید برون از راه برگردد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سیدای نسفی
بیدل دهلوی

به‌هر جا پرتو حسنت برافروزد چراغ من

سیاهی افکند در خانهٔ خورشید داغ من

به بو یی زپن بهارم وا نشد آغوش استغنا

عیار شرم‌گیرید از تریهای دماغ من

به رنگ نشئهٔ می‌ رفته‌ام زین انجمن اما

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه