گنجور

 
سیدای نسفی

صدای مقدم گلچین چو در گلزار می آید

گریبان چاک بلبل بر سر بازار می آید

چو گل وا کرده اند آغوش های خود خیابانها

مگر در بوستان آن سرو خوشرفتار می آید

نمی باشد خلاف وعده در خاطر بزرگان را

زآب گوهر است آبی که از کهسار می آید

مبادا ناقصی را بر سر افتد شور منصوری

صدای دورباش از حاجبان دار می آید

به دریا می برم آئینه لب تشنه خود را

غبار آلوده است آبی که از جوبار می آید

کلاه خانه بر دوشان حصار عافیت باشد

بلاها آدمی را بر سر از دستار می آید

مرا هرگز نباشد شکوه از بند قبای او

به خاطر صد گره از حرف پهلو دار می آید

چو بلبل هر دم انگیز پریدن می کند چشمم

مگر امشب به خوابم آن گل رخسار می آید

قدم ای سیدا در باغ اگر بی یار بگذارم

به پابوسی مرا خار از سر دیوار می آید

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عراقی

صبا وقت سحر گویی ز کوی یار می‌آید

که بوی او شفای جان هر بیمار می‌آید

نسیم خوش مگر از باغ جلوه می‌دهد گل را

که آواز خوش از هر سو ز خلقی زار می‌آید

بیا در گلشن ای بی‌دل، به بوی گل برافشان جان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عراقی
مولانا

چه بویست این چه بویست این مگر آن یار می‌آید

مگر آن یار گل رخسار از آن گلزار می‌آید

شبی یا پرده عودی و یا مشک عبرسودی

و یا یوسف بدین زودی از آن بازار می‌آید

چه نورست این چه تابست این چه ماه و آفتابست این

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
امیرخسرو دهلوی

ز من در هجر او هردم فغان زار می‌آید

خوش آن چشمی که آن هردم بر آن رخسار می‌آید

به بازی سوی من آمد، به شوخی دل ز من بستد

بدو گفتم: چه خواهی کرد؟ گفتا: کار می‌آید

چو رفتم بر درش بسیار، دربان گفت کاین مسکین

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیرخسرو دهلوی
اوحدی

سحر گه چون نسیم زلف آن دلدار می‌آید

درخت شوقم از برگش به برگ و بار می‌آید

ز توفان خفتگان کوچه را آگاه دار امشب

که سیل گریهٔ این دیدهٔ بیدار می‌آید

حروف نامه‌ام بی‌نقطه آن بهتر که از چشمم

[...]

سیف فرغانی

نسیم صبح پنداری ز کوی یار می‌آید

به جان‌ها مژده می‌آرد که آن دلدار می‌آید

به صد اکرام می‌باید به استقبال او رفتن

که بوی دوست می‌آرد ز کوی یار می‌آید

بدین خوبی و خوشبویی چنان پیدایی و گویی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه