شب چو آن شمع ز کاشانه برون می آید
ناله از مرده پروانه برون می آید
رشک اگر خاطر مشاطه پریشان نکند
زلف کی از بغل شانه برون می آید
اگر آن سنگدل از کوچه مستان گذرد
شیشه از بزم چو دیوانه برون می آید
امشب ای ماه کجا ساخته ای باده کشی
نگه از چشم تو مستانه برون می آید
خانه یی را که جمال تو چراغان سازد
شمع از تربت پروانه برون می آید
حلقه زلف تو را دیده دلم رفت ز جا
دزد در نیم شب از خانه برون می آید
شب به بزمی که قدت انجمن آرا گردد
شمع از خاطر پروانه برون می آید
دیده ام پیش تو من مرده خود را امشب
شمع چون کشته شد از خانه برون می آید
تو خط من چمنی را که چراغان سازد
سبزه اش چون پر پروانه برون می آید
سیدا پیر خرابات به استقبالم
شیشه بر دست ز میخانه برون می آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و تاثیر حضور معشوق در شب اشاره دارد. شاعر از طریق تصاویری شاعرانه، احساسات خود را درباره عشق و زیبایی بیان میکند. او به میو مجلس شادمانی اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه حضور معشوق همچون شمعی در شب میدرخشد و فضای اطراف را روشن میکند. همچنین به عشق و دلتنگیهایی که در غیاب معشوق وجود دارد، پرداخته و این احساسات را به تصویر میکشد.Overall, شاعر از جذابیت و سحر شب و ارتباط آن با معشوق سخن میگوید و در نهایت به تاثیری که این عشق بر زندگی او میگذارد، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: وقتی شب مانند شمعی از خانه خارج میشود، صدای ناله مرده پروانهای به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: اگر دل مشاطه به خاطر حسادت آرام نباشد، زلف چگونه میتواند از کنار شانه بیرون بیفتد؟
هوش مصنوعی: اگر آن شخص بیرحم از میان جمع خوشگذران عبور کند، شیشهها که در حال مستی هستند، به طور جنونی از مهمانی بیرون میآیند.
هوش مصنوعی: امشب ای ماه، کجایی که بادهنوشی را به راه انداختهای و نگاه مست تو از چشمانت بیرون میریزد.
هوش مصنوعی: در خانهای که زیبایی تو نورافشانی کند، شمعی از خاک پروانه به وجود میآید.
هوش مصنوعی: دلم از دیدن حلقه موهای تو بسیار به هم ریخته شده است، انگار دزدی در نیمه شب از خانه بیرون میآید.
هوش مصنوعی: در شب، وقتی که جشنی برپا میشود و تو در مرکز توجه قرار میگیری، شعله شمعی به یاد پروانهای که در ذهن داری، روشن میشود.
هوش مصنوعی: امشب دیدهام که مردهی خودم به پیش تو میآید، همانطور که شمعی که خاموش شده، از خانه بیرون میرود.
هوش مصنوعی: تو با خط خودت دنیایی را میسازی که مثل یک چمنزار شاداب و پر رنگ و لعاب خواهد بود و سبزهها مانند پروانهها از آن بیرون میآیند.
هوش مصنوعی: جوانی در حال حاضر به دیدار من میآید، در حالی که در دستش شیشهای از شراب دارد و از میخانه خارج میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خط ز خال لب جانانه برون می آید
آه افسوس ازین دانه برون می آید
حرف صدق از لب دیوانه برون می آید
زین صدف گوهر یکدانه برون می آید
عشرت روی زمین خانه خرابان دارند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.