گنجور

 
سیدای نسفی

عقل و هوشم رفت تا آن تندخو خنجر کشید

کاروان گردد روان جایی که آتش سرکشید

دست افسوس است زنجیر نگه در کوی بخل

حلقه نتواند خموشی را ز گوش کر کشید

چشمه آئینه را پر کرد از آب حیات

انتقام خویش را از خضر اسکندر کشید

در دل او ناله ام هرگز نمیسازد اثر

صفحه آئینه را کی می توان مسطر کشید

قطره آبی که بحر انداخت در کام صدف

از گلویش ناگذشته در عوض گوهر کشید

از سپند من گریزان گشت آتش همچو برق

رخت هستی را سمندر زیر خاکستر کشید

کهکشان را برق آهم موی آتش دیده کرد

اژدهای ناله من آسمان را در کشید

بر حواس اهل دولت نیست هرگز امتیاز

کلک من یکسر خط بطلان به این دفتر کشید

آتشی از روی دل آئینه را زنگار کرد

انتقامی را که در دل داشت از جوهر کشید

نیک و بد را می کند اهل بصارت امتیاز

کی توان خرمهره را بر رشته گوهر کشید

زخم خون آلوده مرهم را نمی سازد قبول

خاک پای یار را نتوان به چشم تر کشید

سیدا آن گل تبسم ریز آمد در چمن

غنچه های باغ را بلبل به زیر پر کشید

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ابن یمین

صبح صادق بیرق نور از افق چون برکشید

خسرو سیارگان از باختر لشکر کشید

شاه ترک از باختر با تیغ زرین حمله کرد

رای هند از رأی او رایت سوی خاور کشید

شد روان کشتی برود نیل چون ملاح غیب

[...]

امیرعلیشیر نوایی

صبح چون رایت به فرق خسرو خاور کشید

باده خوش باشد ز جام خسروانی در کشید

کو کله کج نه به مستی هر که در وقت صبوح

لاله‌سان در جام یاقونی می احمر کشید

زیبدش در باغ رعنایی نمودن هرگه او

[...]

فضولی

هر که در بزم بلا جام توکل در کشید

از خمار محنت و غم درد سر کمتر کشید

نشئه ذوق ظفر در ساغر بزم بلاست

ای خوش آن مستی که می مردانه تن ساغر کشید

طالب نام نکو را نیست باکی از بلا

[...]

کلیم

نیست مو کز فرق ما برگشته‌بختان سر کشید

بر سر شوریدگان سودای او لشکر کشید

ای دل از گرمی خورشید قیامت باک نیست

آه سردی میتوان در عرصه محشر کشید

من که یک دستم به جیب و دست دیگر بر سر است

[...]

صائب تبریزی

تا خط مشکین لب لعل ترا در بر کشید

موج بیتابی الف بر سینه کوثر کشید

زنگ هستی از دل ما برد ذوق نیستی

عود ما آخر دم خوش در دل مجمر کشید

این که گرد ماه تابان می نماید هاله نیست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه