صبح چون رایت به فرق خسرو خاور کشید
باده خوش باشد ز جام خسروانی در کشید
کو کله کج نه به مستی هر که در وقت صبوح
لالهسان در جام یاقونی می احمر کشید
زیبدش در باغ رعنایی نمودن هرگه او
چون گل رعنا می گلگون ز جام زر کشید
تا بهار دیگرش بس هر که یک صبح بهار
جام گلرنگ از کف ساقی نسرین بر کشید
در شبستان فلک افتاده همچون سایه باش
زانکه ترک سر کند چون شمع آنکاو سر کشید
سر فرو نارد که نوشد آب خضر از جام جم
درد نوشی کز سفال میکده ساغر کشید
سر بزیر سنگ خست آن کاو مرصع کرد تاج
یا ز بهر سرفرازی منت افسر کشید
دست در دامان پیر دیر نتوانم رساند
زانکه ذیل رفعت از نه چرخ بالاتر کشید
شد سوی دیر مغان فانی ز کنج خانقه
رخت ازین عالم بسوی عالم دیگر کشید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره لذتهایی است که در زندگی میتوان تجربه کرد و بازتاب زیباییهای بهار و محبت را به تصویر میکشد. شاعر با استفاده از تصاویری همچون جام خسروانی و گلهای رنگارنگ، به وصف لحظات خوش میپردازد و تأکید میکند که همه چیز زودگذر است. همچنین اشاره میکند که فرد باید از روشنایی و زیباییهای این دنیا بهرهبرداری کند، زیرا زندگی مانند بادهای است که باید در آن غوطهور شد. در پایان، شاعر به انتقال از دنیای مادی به دنیای معنوی و روحانی میپردازد.
هوش مصنوعی: صبح که مانند پرچمی بر سر خسرو شرق نمایان شد، نوشیدنی خوشی از جام شاهانه در آن لحظه به یادگار گرفته میشود.
هوش مصنوعی: هر که در بیداری صبح، مثل یک لاله سرخ، شرابی سرخ از جامی پر کرد، به اندازهی کسی که در حالت مستی باشد، حالش تغییر نکرده است.
هوش مصنوعی: او همیشه در باغ زیبایی حضور دارد و هر بار مانند گلی زیبا، شراب خوش طعم را از جامی زرین مینوشد.
هوش مصنوعی: هر کس که در صبح بهار، جامی پر از گل رنگارنگ را از دستان ساقی نسرین بر دارد، باید تا بهار بعدی صبر کند و از آن لذت ببرد.
هوش مصنوعی: در زیر آسمان مانند سایهای باش و مراقب خودت باش. چرا که اگر از حد خود خارج شوی، به سرنوشت شمع دچار خواهی شد که در اثر گرما میکاهد و به تدریج از بین میرود.
هوش مصنوعی: کسی که در طلب علم و حقیقت است، سرش را پایین میآورد و humble میشود تا از دانش و آگاهی بزرگ مانند آب خضر بهرهمند شود. این شخص درد و رنجی را که از نوشیدن میکده به دست میآورد، مانند جامی از سفال میداند که برایش ساغر میسازد.
هوش مصنوعی: کسی که با سختی و تلاش فراوان تاجی زیبا و درخشان ساخته، حالا برای برتری و افتخار خود، از درد و زحمتش به یادگار پیراهنی با شکوه به تن کرده است.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم دستم را به دامن پیر میخانه برسانم، زیرا که مقام و مرتبهای که به آن دست یافتهام، از بلندای آسمانها نیز فراتر رفته است.
هوش مصنوعی: به سمت میخانهای کهن رفتم و از گوشهی خانقاه، به دنیای دیگری رهسپار شدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبح صادق بیرق نور از افق چون برکشید
خسرو سیارگان از باختر لشکر کشید
شاه ترک از باختر با تیغ زرین حمله کرد
رای هند از رأی او رایت سوی خاور کشید
شد روان کشتی برود نیل چون ملاح غیب
[...]
هر که در بزم بلا جام توکل در کشید
از خمار محنت و غم درد سر کمتر کشید
نشئه ذوق ظفر در ساغر بزم بلاست
ای خوش آن مستی که می مردانه تن ساغر کشید
طالب نام نکو را نیست باکی از بلا
[...]
نیست مو کز فرق ما برگشتهبختان سر کشید
بر سر شوریدگان سودای او لشکر کشید
ای دل از گرمی خورشید قیامت باک نیست
آه سردی میتوان در عرصه محشر کشید
من که یک دستم به جیب و دست دیگر بر سر است
[...]
تا خط مشکین لب لعل ترا در بر کشید
موج بیتابی الف بر سینه کوثر کشید
زنگ هستی از دل ما برد ذوق نیستی
عود ما آخر دم خوش در دل مجمر کشید
این که گرد ماه تابان می نماید هاله نیست
[...]
تا هوای سرمه گشتن ز استخوانم سر کشید
از نگاه تند چشم او بمن خنجر کشید
نیست برتر از تلاش پستی خود پله یی
گر بود انصاف، باید سنگ را با زر کشید
هر سر مویم بدست صد شکست افتاده است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.