گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

صبح چون رایت به فرق خسرو خاور کشید

باده خوش باشد ز جام خسروانی در کشید

کو کله کج نه به مستی هر که در وقت صبوح

لاله‌سان در جام یاقونی می احمر کشید

زیبدش در باغ رعنایی نمودن هرگه او

چون گل رعنا می گلگون ز جام زر کشید

تا بهار دیگرش بس هر که یک صبح بهار

جام گلرنگ از کف ساقی نسرین بر کشید

در شبستان فلک افتاده همچون سایه باش

زانکه ترک سر کند چون شمع آنکاو سر کشید

سر فرو نارد که نوشد آب خضر از جام جم

درد نوشی کز سفال میکده ساغر کشید

سر بزیر سنگ خست آن کاو مرصع کرد تاج

یا ز بهر سرفرازی منت افسر کشید

دست در دامان پیر دیر نتوانم رساند

زانکه ذیل رفعت از نه چرخ بالاتر کشید

شد سوی دیر مغان فانی ز کنج خانقه

رخت ازین عالم بسوی عالم دیگر کشید

 
 
 
ابن یمین

صبح صادق بیرق نور از افق چون برکشید

خسرو سیارگان از باختر لشکر کشید

شاه ترک از باختر با تیغ زرین حمله کرد

رای هند از رأی او رایت سوی خاور کشید

شد روان کشتی برود نیل چون ملاح غیب

[...]

فضولی

هر که در بزم بلا جام توکل در کشید

از خمار محنت و غم درد سر کمتر کشید

نشئه ذوق ظفر در ساغر بزم بلاست

ای خوش آن مستی که می مردانه تن ساغر کشید

طالب نام نکو را نیست باکی از بلا

[...]

کلیم

نیست مو کز فرق ما برگشته‌بختان سر کشید

بر سر شوریدگان سودای او لشکر کشید

ای دل از گرمی خورشید قیامت باک نیست

آه سردی میتوان در عرصه محشر کشید

من که یک دستم به جیب و دست دیگر بر سر است

[...]

صائب تبریزی

تا خط مشکین لب لعل ترا در بر کشید

موج بیتابی الف بر سینه کوثر کشید

زنگ هستی از دل ما برد ذوق نیستی

عود ما آخر دم خوش در دل مجمر کشید

این که گرد ماه تابان می نماید هاله نیست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
واعظ قزوینی

تا هوای سرمه گشتن ز استخوانم سر کشید

از نگاه تند چشم او بمن خنجر کشید

نیست برتر از تلاش پستی خود پله یی

گر بود انصاف، باید سنگ را با زر کشید

هر سر مویم بدست صد شکست افتاده است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه