ای پسر آنها که پیش از برگ بارت دادهاند
بر علف زاری نشان گوسالهوارت دادهاند
خشک خواهد شد دماغت چون زمین شوره زار
بس که آب از جویبار کوکنارت دادهاند
دست بر دامان زلفت بردن آنجا مشکل است
در ره هندوستان یاران قرارت دادهاند
زود گردی چارپا و زینِ بدنامی به پشت
زیر رانت گرچه رخش راهوارت دادهاند
سوی دارالضرب قلابان اشارت کردهاند
بردهاند و وعدههای بی شمارت دادهاند
تنگ شد عالم به چشمت از هجوم خط و زلف
جای خوابی در میان مور و مارت دادهاند
بردهاند از جا دل خشت تو با نقش فریب
تنگههای روی بستی در قمارت دادهاند
صورت خود را به رنگ غازه کن بازار گیر
نقش بینان دست بر نقش و نگارت دادهاند
سرمه خاموشی امشب به کارت کردهاند
کاسههای می به چشم پیر خمارت دادهاند
در گلستان برده سروت را ز پا افگندهاند
گل به چشمانت نمایان کرده خارت دادهاند
خیره چشمان کردهاند آئینهات را همچو موم
پشت کارت دیدهاند و روی کارت دادهاند
تا به تعلیمت زبانش نرم گردد همچو مغز
پشت نان تازه بر آموزگارت دادهاند
در پی حسن خود اکنون رخت بندی بهتر است
بس که اینجا روزگار نابرارت دادهاند
بند در پایت نشد محکم ز پند سیدا
این زمان بر کف عنان اختیارت دادهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به پسرش هشدار میدهد که مراقب فریبها و وعدههای توخالی باشد. او به مشکلات و سختیهای زندگی اشاره میکند و به او میگوید که دچار گمراهی نشود. شاعر به زشتیها، دلتنگیها و حسرتهایی که بر اثر فریب روزگار به وجود آمدهاند، میپردازد. همچنین به عشق و زیباییهای ظاهری و فریبنده اشاره میکند و به نظر میرسد که تأکید دارد به جای وابستگی به چیزهای فانی، باید به خود و انتخابهای درست توجه کند. در نهایت، او درخواست میکند که پسرش با احتیاط بیشتری در زندگی قدم بردارد و از نادرستیها بپرهیزد.
هوش مصنوعی: ای پسر، کسانی که قبل از شکوفا شدن و جوان شدن تو، به زمین و دشتهای پر از علف نظر کردهاند، به تو هم نشان از همان گوسالهوار بودن دادهاند.
هوش مصنوعی: بینیات مانند زمین خشک و شورهزار خواهد شد، چرا که به اندازه کافی آب از جویبار کنارت به تو ندادهاند.
هوش مصنوعی: دست کشیدن از زلف تو کار آسانی نیست، زیرا دوستان در مسیر هندوستان به من وعده دادهاند که در آنجا همراهم خواهند بود.
هوش مصنوعی: زود به چارپایانی که به دلایل ننگین بر پشت آنها بار میشود، تبدیل میشوی، هرچند اسبان قدرتمند و اصیل راه را در اختیارت قرار دادهاند.
هوش مصنوعی: به سوی محل سکهزنی اشاره کردهاند و وعدههای فراوانی به آنها دادهاند.
هوش مصنوعی: عالم به خاطر زیبایی چشمانت کوچک شده است و از آنجا که موها و خطوطی که به چشمت میآید، دیگر جایی برای استراحت در بین موریانهها و مارها باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: دل من را با لطافت و فریب خود از جای خود بیرون بردهاید و در تنگههای صورتت، نقاشیهایی زیبا و دلفریب خلق کردهاید که مرا به تسخیر خود درآورده است.
هوش مصنوعی: صورتت را به زیبایی بیارای و در جمع نمایش دهندگان هنر، خود را به نمایش بگذار، زیرا به جای تو بر روی آثار و نقش و نگارها کار شده است.
هوش مصنوعی: امشب به خاطر خاموشی و سکوتی که حاکم شده، کاسههای شراب را به چشم پیرم فرستادهاند.
هوش مصنوعی: در باغستان، تو را به زمین انداختهاند، و گلها به چشمانت نشان دادهاند که چطور زخمهایت را پنهان میکنند.
هوش مصنوعی: چشمان خیره به تو نگاه میکنند و مانند آینه تو را میبینند؛ مثل مومی که پشت کارت را دیدند و روی آن تاثیر گذاشتند.
هوش مصنوعی: آموزش تو باید به گونهای باشد که زبانش نرم و روان شود، همانطور که مغز نان تازه نرم است. در حقیقت، معلم تو در این فرآیند نقش مهمی دارد.
هوش مصنوعی: بهتر است اکنون در پی زیبایی خود باشی، زیرا زندگی در اینجا به تو انصاف نداشته و سختیها را برایت به ارمغان آورده است.
هوش مصنوعی: اگر بندهایمان از پند و نصیحت محکم نشد، اکنون اختیار و کنترل کارهایمان به خودمان سپرده شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از سر زانوی خود آیینه دارت داده اند
بنگر این آیینه از بهر چه کارت داده اند
توشه ای چون پاره دل بر میانت بسته اند
مرکبی چون ابلق لیل و نهارت داده اند
چون پذیرند از تو عذر لنگ، کز بهر سفر
[...]
چشم روشن، از دل خونابه بارت دادهاند
سرمه، از تاریک شبهای تارت دادهاند
صورتی، لبریز عکس حسن یارت دادهاند
از سر زانوی خود، آیینهدارت دادهاند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.