چمن از رنگ و بو چون شد تهی بلبل فنا گردد
سرایی را که جود از وی رود ماتم سرا گردد
به احسان می توان تسخیر کردن خصم بد خو را
سگ بیگانه چون بیند مروت آشنا گردد
پر پروانه گردد بال عنقا خود نمایی را
نهال شعله از گردنکشی محو هوا گردد
تهیدستی به اهل عزت آخر آورد خواری
چو نی شکر شود از مغز خالی بوریا گردد
شود حرص ز دولت مانده افزون در علمداری
چو بیماری که صحت یافت صاحب اشتها گردد
اگر دیوار را امروز با خود متکا سازی
در تعظیم چون محراب بر روی تو وا گردد
جبین چون گل اگر صیقل دهی از چین ناکامی
به هر منزل کنی آرام باغ دلگشا گردد
چراغم روغن گل می کند سیلاب کلفت را
نمک در چشم داغم هر که ریزد توتیا گردد
سبک بنیادم و از سایه بر خود پشتبان دارم
گل تصویر را دیوار کاغذ متکا گردد
پر تیرت اگر بر استخوانم سایه اندازد
شود سبز و عصای شهپر بال هما گردد
فلک از بهر روزی آنقدر سرگشته ام دارد
اگر بر سر نهم دستار سنگ آسیا گردد
نباشد سیدا بر آستان ناله محرومی
به این در هر که آرد التجا حاجت روا گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به مضمونهای عشق، عشق ورزیدن و تاثیر احسان و محبت بر دنیای انسانها میپردازد. شاعر به ارتباط بین زیبایی و محبت، دوران سختی و امید، و همچنین به اوضاع اجتماعی و اقتصادی اشاره میکند. او از چمن و بلبل، دیوار و محراب، و دیگر نمادهای طبیعت و زندگی برای بیان احساسات و تجارب انسانی استفاده میکند. در نهایت، شاعر بر اهمیت امید و دعا تأکید میکند و بر این باور است که اگر در سختیها به درگاه خداوند روی آوریم، حاجتها برآورده خواهد شد.
هوش مصنوعی: وقتی چمن بی رنگ و بو بماند، بلبل به مکانهایی که generosity در آنها نیست، میرود و آنجا را به محلی از غم و اندوه تبدیل میکند.
هوش مصنوعی: با نیکی کردن میتوان دشمن بدخوی را تسلیم کرد، مثل اینکه وقتی سگی بیگانه محبت ببیند، به آشنا مبدل میشود.
هوش مصنوعی: پر پروانه میشود؛ بال عنقا (پرندهای افسانهای) خود را به نمایش میگذارد. نهالی که شعله ور شده، از سرکشی در حال ناپدید شدن در آسمان است.
هوش مصنوعی: بیپولی و فقر، نابرابری و ذلت را به همراه دارد، مانند نی که از مغز خالی شده و بیفایده میماند، حتی اگر پوششی از شکر بر آن باشد.
هوش مصنوعی: در دنیای علم و دانش، وقتی فردی به مقام و موقعیتی میرسد، ممکن است همچنان در جستجوی دانش و توانمندیهای بیشتر باشد، همانطور که بیماری که بهبود پیدا کرده، دوباره میل و رغبت به غذا خوردن و زندگی فعال پیدا میکند.
هوش مصنوعی: اگر امروز دیوار را به عنوان تکیهگاه خود قرار دهی، روزی مثل یک محراب به احترام تو خم میشود.
هوش مصنوعی: اگر پیشانیات را مانند گل جلا بدهی، میتوانی از مشکلات و ناکامیها در هر مرحله عبور کنی و به آرامش دست یابی، مثل باغی زیبا و دلانگیز.
هوش مصنوعی: چراغ من با روغن گل روشن میشود و در آن، اشکهای تند مانند نمک در چشمم، درد و سوختگی به وجود میآورد. هر کس که در این وضعیت به من نزدیک شود، به خاطر درد و غم من آسیب خواهد دید و به نوعی دچار مشکل خواهد شد.
هوش مصنوعی: من سبک و بیوزن هستم و به خاطر سایهام از خودم حمایت میکنم؛ تصویری از گل را بر دیوار کاغذی مانند بالش قرار میدهم.
هوش مصنوعی: اگر تیر تو بر استخوانم بیفتد، آن وقت اثرش باعث سبز شدن و جوانه زدن من میشود، مثل اینکه عصایی از بالهای هما به دستم میرسد.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر روزی، آنقدر مرا در تغییر و تحول قرار داده که اگر بر روی سرم بگذارند، به نوعی همچون سنگ آسیاب میشوم.
هوش مصنوعی: هر کس که در پیش درگاه سیدهای مستعان، با دل و جان ناله کند و درخواست خود را به زبان آورد، حتماً نیازش برآورده خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوشا چشمی که با آن طاق ابرو آشنا گردد
کز این محراب هر حاجت که می خواهی روا گردد
در ایام خط از عاشق عنا نداری نمی آید
گدای شرمگین در پرده شب بی حیا گردد
دل بیگانه خوی من میانجی برنمی دارد
[...]
فضای دل خلاص از خار خار غم کجا گردد؟
ز چنگ خاربن، دامان صحرا کی رها گردد؟
طلب پیش کریمان، احتیاج سائلان باشد
چو کف از سیم وزر خالی شود، دست دعا گردد
ندارند از ته دل الفتی اهل جهان باهم
[...]
گمان دارم که در زیر فلک قحط فضا گردد
در این گلشن اگر یک غنچه امید وا گردد
نظر تنگی است این گردون که با وسعت نمیسازد
به تنگ آید دل گرمی اگر مطلب روا گردد
کمانداری است بیرحمی که زورش کس نمی داند
[...]
ز دنیا هر که شد لبریز عمرش بی بقا گردد
چو کشتی پر شود از آب گرداب فنا گردد
نوید وصل فارغ می کند از ناله عاشق را
جرس را چون گره از دل گشاید بی صدا گردد
نباشد خواب آسایش به گلشن چشم شبنم را
[...]
چو بیداد محبت بیش شد حاجت روا گردد
که دل را رخنه های سینه محراب دعا گردد
چو می از شیشهٔ واژون نگار ناز پروردم
گر آید سوی من از ناز در هر گام واگردد
غبار غم زبس داریم بر رو گرد برخیزد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.