سماع آرام جان زندگانست
کسی داند که او را جان جانست
کسی خواهد که او بیدار گردد
که او خفته میان بوستانست
ولیک آن کاو به زندان خفته باشد
اگر بیدار گردد در زیانست
سماع آن جا بکن کان جا عروسیست
نه در ماتم که آن جای فغانست
کسی کاو جوهر خود را ندیدهست
کسی کان ماه از چشمش نهانست
چنین کس را سماع و دف چه باید؟!
سماع از بهر وصل دلستانست
کسانی را که روشان سوی قبلهست
سماع این جهان و آن جهانست
خصوصا حلقهای کاندر سماعند
همیگردند و کعبه در میانست
اگر کان شکر خواهی همان جاست
ور انگشت شکر خود رایگانست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مفهوم سماع و تأثیر آن بر روح و جان انسان میپردازد. شاعر بیان میکند که سماع، آرامشبخش جان زندگان است و کسی که از خود غافل شده، همچون کسی است که در خواب غفلت به سر میبرد. اگر این شخص بیدار شود، ممکن است دچار آسیب شود. سماع در مکان جشن و شادی مناسب است، نه در ماتم و فغان.
سماع برای کسانی است که به جستجوی وصال و ارتباط عمیق با معشوق هستند و برای کسانی که در جستجوی حقیقت و نور معنویاند، سودمند است. حلقهای که در سماع تشکیل میشود، نماد گرد هم آمدن و جستجوی حقیقت است. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره میکند که جوهر و حقیقت انسان در همان سماع و شکرگزاری بروز میکند.
سماع محبوب زندگان است نه مردگان، کسی قدر سماع را میداند که جانان دارد و عاشق است.
هوش مصنوعی: کسی آرزو دارد که او از خواب بیدار شود، زیرا او در میان گلها و زیباییها خوابیده است.
هوش مصنوعی: ولی آن کسی که در زندان خوابیده است، اگر بیدار شود، متوجه درد و زیان خود خواهد شد.
هوش مصنوعی: در آن محل باید شادی و جشن برپا کرد، زیرا آنجا فضایی برای عروسی و سرور است، نه برای گریه و غم که مناسب فریاد و اندوه است.
هوش مصنوعی: کسی که ارزش و شخصیت واقعی خود را نشناخته باشد، مانند فردی است که ماه را نمیبیند و در نتیجه از وجود آن غافل است.
هوش مصنوعی: کسی که به وصال محبوب دست یافته، نیازی به سماع و نواختن دف ندارد؛ زیرا سماع فقط برای رسیدن به دلبر است.
هوش مصنوعی: کسانی که به سوی قبله توجه دارند، تجربهای از شادی و سرور در این دنیا و آن دنیا خواهند داشت.
هوش مصنوعی: به ویژه گروهی هستند که در حال گوش دادن به موسیقی میچرخند و کعبه، نقطه مرکزی آنهاست.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال شکر میگردی، همان جا وجود دارد؛ اما اگر انگشت شکر خودت را به رایگان استفاده کنی، نتیجهای نخواهی گرفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
اگر رامین هزاران چاره دانست
چنین درها گشادن چون توانست
نفس شومم بدنیا بهر آن است
که تن از بهر موران پرورانست
ندونستم که شرط بندگی چیست
هرزه بورم بمیدان جهانست
وز اول تا به آخر آن چه دانست
فروخواند آن چه خواندن میتوانست
صفات لایزالش کس ندانست
هر آن وصفی که گوئی بیش ازانست
چه روی است آن که پیش کاروان است
مگر شمعی به دست ساروان است
سلیمان است گویی در عماری
که بر باد صبا تختش روان است
جمال ماه پیکر بر بلندی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.