به گرد دل همیگردی چه خواهی کرد میدانم
چه خواهی کرد دل را خون و رخ را زرد میدانم
یکی بازی برآوردی که رخت دل همه بردی
چه خواهی بعد از این بازی دگر آورد میدانم
به یک غمزه جگر خستی پس آتش اندر او بستی
بخواهی پخت میبینم بخواهی خورد میدانم
به حق اشک گرم من به حق آه سرد من
که گرمم پرس چون بینی که گرم از سرد میدانم
مرا دل سوزد و سینه تو را دامن ولی فرق است
که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد میدانم
به دل گویم که چون مردان صبوری کن دلم گوید
نه مردم نی زن ار از غم ز زن تا مرد میدانم
دلا چون گرد برخیزی ز هر بادی نمیگفتی
که از مردی برآوردن ز دریا گرد میدانم
جوابم داد دل کان مه چو جفت و طاق میبازد
چو ترسا جفت گویم گر ز جفت و فرد میدانم
چو در شطرنج شد قایم بریزد نرد شش پنجی
بگویم مات غم باشم اگر این نرد میدانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنجهای عاشقانه و درونی شاعر میپردازد. شاعر از دلمشغولیها و غمهای خود سخن میگوید و نشان میدهد که چگونه احساسات عمیق او به تغییرات درونی و ظاهریاش منجر میشود. او به بازیهای عشق و نیرنگهایی که دلش را آزرده کردهاند اشاره میکند و میگوید که در این دنیای پر از درد، صبر و تحمل ضروری است. همچنین، شاعر به تضادهای عاشقانه بین مرد و زن و نقش آنها در زندگی میپردازد و به نتایج و تبعات این ارتباطات اشاره میکند. در نهایت، او به نوعی شکست روحی و ناامیدی در رویارویی با چالشهای عشق اعتراف میکند.
هوش مصنوعی: دل همواره به دور از مشکلات و غمها میچرخد، اما میدانم که چه تصمیمی خواهی گرفت. وضعیت دل تو در حال اشک ریختن است و چهرهات هم از این وضعیت رنگ باخته است.
هوش مصنوعی: شما با یک بازی دل همه را به دست آوردید. حالا بعد از این بازی چه خواهی کرد، من میدانم.
هوش مصنوعی: با یک نگاه و لبخند، دل من را به شدت جریحهدار کردی و حالا در من آتش زدی. اگر بخواهی، میتوانی مرا وادار کنی که عاشقانه به تو توجه کنم، و اگر بخواهی، میدانم چگونه میتوانی مرا سرسخت و مقاوم کن.
هوش مصنوعی: من به خاطر اشکهای گرم و آههای سردم، به درستی میدانم که در حال حاضر احساس گرما میکنم. هنگامی که میبینی که من از سردی احساسی گرم میگیرم، متوجه این حقیقت میشوی.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر تو میسوزد و سینهات را دامن میزند، اما فرق زیادی وجود دارد، چون من سوز و درد و دود را به خوبی میشناسم و تفاوتهای آنها را درک میکنم.
هوش مصنوعی: به دل میگویم که مانند مردان صبور باش، اما دلم پاسخ میدهد که من نه مرد هستم و نه زن. از درد و غم ناشی از مسائل زنانه تا مردانه را میفهمم.
هوش مصنوعی: ای دل! اگر از هر بادی برخیزی، مانند گردی که در هوا پراکنده میشود، نباید بگویی که این نشانهی قدرت و مردانگی است. من میدانم که مانند گرد، از دریا برمیخیزد و به آسانی میتواند ناپدید شود.
هوش مصنوعی: دل من از پاسخهایی که به من میدهد میفهمد که آن معشوقه درخشان مانند یک جفت و طاق، در عشق بازی میکند. اگر در مورد جفت و فرد بدانم، باز هم از آنچه میگویم نمیگذرم.
هوش مصنوعی: وقتی در بازی شطرنج همه چیز مرتب و منظم است و وقتی حرکات به هم ریخته میشود، اگر بگویم در این وضعیت با شش و پنج به مات میرسم، باید بگویم که غمگین خواهم بود اگر این بازی را بدانم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
جفاکار است و خونریز آن بت بیدرد میدانم
ز رنگ کار او با من چه خواهد کرد میدانم
چه حاجت شرح بیداد زلیخا پرسم از یوسف
چو او در عاشقی مردست یا نامرد میدانم
زده بر آتش دل سیل خوناب جگر آبی
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.