گنجور

 
مولانا

یا من نعماه غیر معدود

و السعی لدیه غیر مردود

قد اکرمنا و قد دعانا

کی نعبده و نعم معبود

لا یطلب حمدنا لفخر

بل یجعلنا بذاک محمود

قد بشر باللقاء صدقه

من حضرته الکریم مورود

و الوعد من الحبیب حلو

و السعی الی السعود مسعود

خاصا سعدی که او به هر دم

صد دل به سعود خویش بربود

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
غزل شمارهٔ ۱۰۰۸ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
انوری

ای شاه ز نقدها که باشد

در کیسهٔ صبح و شام موجود

در کیسهٔ عمر انوری نیست

الا نفسی سه چار معدود

وان نیز به بند و مهر او نیست

[...]

عراقی

عشق از پس پرده روی بنمود

کردم چو نگاه، روی من بود

پیش رخ خویش سجده کردم

آن لحظه که او جمال بنمود

خود را به کنار در کشیدم

[...]

مولانا

دیر آمده‌ای سفر مکن زود

ای مایه هر مراد و هر سود

ای ز آتش عزم رفتن تو

از بینی‌ها برآمده دود

هر عود تلف شود ز آتش

[...]

سعدی

هرلحظه به سر درآیدم دود

فریاد و جزع نمی‌کند سود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه