خواند عیسی نام حق بر استخوان
از برای التماس آن جوان
حکم یزدان از پی آن خام مرد
صورت آن استخوان را زنده کرد
از میان بر جست یک شیر سیاه
پنجهای زد کرد نقشش را تباه
کلهاش بر کند مغزش ریخت زود
مغز جوزی کاندرو مغزی نبود
گر ورا مغزی بدی اشکستنش
خود نبودی نقص الا بر تنش
گفت عیسی چون شتابش کوفتی
گفت زان رو که تو زو آشوفتی
گفت عیسی چون نخوردی خون مرد
گفت در قسمت نبودم رزق خورد
ای بسا کس همچو آن شیر ژیان
صید خود ناخورده رفته از جهان
قسمتش کاهی نه و حرصش چو کوه
وجه نه و کرده تحصیل وجوه
ای میسر کرده بر ما در جهان
سخره و بیگار ما را وا رهان
طعمه بنموده بما وان بوده شست
آنچنان بنما بما آن را که هست
گفت آن شیر ای مسیحا این شکار
بود خالص از برای اعتبار
گر مرا روزی بدی اندر جهان
خود چه کارستی مرا با مردگان
این سزای آنک یابد آب صاف
همچو خر در جو بمیزد از گزاف
گر بداند قیمت آن جوی خر
او به جای پا نهد در جوی سر
او بیابد آنچنان پیغامبری
میر آبی زندگانیپروری
چون نمیرد پیش او کز امر کن
ای امیر آب ما را زنده کن
هین سگ نفس ترا زنده مخواه
کو عدو جان تست از دیرگاه
خاک بر سر استخوانی را که آن
مانع این سگ بود از صید جان
سگ نهای بر استخوان چون عاشقی
دیوچهوار از چه بر خون عاشقی
آن چه چشمست آن که بیناییش نیست
ز امتحانها جز که رسواییش نیست
سهو باشد ظنها را گاه گاه
این چه ظنست این که کور آمد ز راه
دیده آ بر دیگران نوحهگری
مدتی بنشین و بر خود میگری
ز ابر گریان شاخ سبز و تر شود
زانک شمع از گریه روشنتر شود
هر کجا نوحه کنند آنجا نشین
زانک تو اولیتری اندر حنین
زانک ایشان در فراق فانیاند
غافل از لعل بقای کانیاند
زانک بر دل نقش تقلیدست بند
رو به آب چشم بندش را برند
زانک تقلید آفت هر نیکویست
کَه بود تقلید اگر کوه قویست
گر ضریری لمترست و تیز خشم
گوشتپارهش دان چو او را نیست چشم
گر سخن گوید ز مو باریکتر
آن سرش را زان سخن نبود خبر
مستیی دارد ز گفت خود ولیک
از بَرِ وی تا به مَی راهیست نیک
همچو جویست او نه او آبی خورد
آب ازو بر آبخوران بگذرد
آب در جو زان نمیگیرد قرار
زانک آن جو نیست تشنه و آبخوار
همچو نایی نالهٔ زاری کند
لیک بیگار خریداری کند
نوحهگر باشد مقلد در حدیث
جز طمع نبود مراد آن خبیث
نوحهگر گوید حدیث سوزناک
لیک کو سوز دل و دامان چاک
از محقق تا مقلد فرقهاست
کین چو داوودست و آن دیگر صداست
منبع گفتار این سوزی بود
وان مقلد کهنهآموزی بود
هین مشو غره بدان گفت حزین
بار بر گاوست و بر گردون حنین
هم مقلد نیست محروم از ثواب
نوحهگر را مزد باشد در حساب
کافر و مؤمن خدا گویند لیک
درمیان هر دو فرقی هست نیک
آن گدا گوید خدا از بهر نان
متقی گوید خدا از عین جان
گر بدانستی گدا از گفت خویش
پیش چشم او نه کم ماندی نه بیش
سالها گوید خدا آن نانخواه
همچو خر مصحف کشد از بهر کاه
گر به دل در تافتی گفت لبش
ذره ذره گشته بودی قالبش
نام دیوی ره برد در ساحری
تو به نام حق پشیزی میبری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: داستان درباره حضرت عیسی است که با دعا به استخوانی زنده میشود. او در این میان با یک شیر سیاه مواجه میشود که نقش او را خراب میکند. شیر از عدم روزی و تقدیر سخن میگوید و عیسی میفهمد که مقدرات الهی گاهی از فهم ما خارج است. شیر به عیسی میگوید که "اگر مرا در دنیا روزی میآوردی، چه میکردی؟" و به نوعی از تقدیر و نعمتها صحبت میکند.
همچنین، اشارهای به انسانهایی که در جستجوی روزی برخلاف حکمت الهی هستند، میشود. آنها در تلاشاند که با تقلید و نوحهگری، خود را به دیگران نشان دهند، اما در حقیقت به درک عمیق از معنای حیات و خزائن الهی نرسیدهاند.
در انتها، نکتهای درباره رابطه میان مقلد و محقق مطرح میشود و اینکه تنها تقلید از دیگران نمیتواند انسان را به کمال برساند. بلکه باید به درک عمیقتری از مفاهیم دینی و زندگی رسید.
هوش مصنوعی: عیسی نام خدا را بر روی استخوان جوانی خواند و از او درخواست کرد.
هوش مصنوعی: خداوند به خواسته خود، آن جوان نادان را زنده کرد و به او زندگی دوباره بخشید.
هوش مصنوعی: یک شیر سیاه ناگهان ظاهر شد و با ضربهای پنجهاش، همه چیز را خراب کرد.
هوش مصنوعی: سرش را برکند و مغزش را به سرعت ریخت، زیرا مغز جوزی در آن نبود.
هوش مصنوعی: اگر مغزی به او داده بودی، شکستن او نقصی نداشت، چون این ضعف تنها بر جسم اوست و نه بر خود او.
هوش مصنوعی: عیسی گفت: وقتی که تو بر شتاب و عجلهات افزودهای، دلیلش این است که تو از او بیخبر و ناآگاه هستی.
هوش مصنوعی: عیسی گفت: وقتی که خون مرد را نچشیدم، او پاسخ داد که در قسمت من نبود که این رزق را بخورم.
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد، مانند آن شیر ژیان، بدون اینکه به دستاوردهای خود توجهی داشته باشند، از این دنیا رفتهاند.
هوش مصنوعی: در زندگی برخی افراد، خواستهها و آرزوهایشان به اندازهی کاه است و به راحتی از بین میرود، اما حرص و لذتطلبیشان به اندازهی کوه است و در پی جمعآوری ثروت و دارایی به شدت تلاش میکنند.
هوش مصنوعی: ای کسی که در این دنیا بر ما سختیها و مشقتها را آسان کردی، ما را از این بند و زحمات رها کن.
هوش مصنوعی: به ما چیزی را نشان میدهد که در واقع وجود ندارد و ما را فریب میدهد. آنچه که واقعاً هست را به ما نشان بده.
هوش مصنوعی: شیر گفت: ای مسیحا، این شکار به خاطر اعتبار و ارزش خالصی که دارد، به دست آمده است.
هوش مصنوعی: اگر روزی در این دنیا به من بدی کنی، چه فرقی برای من خواهد داشت؟ من دیگر با مردگان چه ارتباطی دارم؟
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که به خاطر بیفکری و بیحساب و کتاب عمل میکند، به عواقب کارهایش دچار خواهد شد. مانند اینکه اگر شخصی بیملاحظه و بدون در نظر گرفتن نیازهای واقعیاش، به سمت چیزهایی برود که فقط ظاهراً خوب به نظر میرسند، در آخر با مشکلاتی مواجه خواهد شد که سزاوار آن است.
هوش مصنوعی: اگر فرد بداند که ارزش آن جوی خر چقدر است، به جای پا گذاشتن در آب، سر خود را در آن جوی فرو میکند.
هوش مصنوعی: او بهگونهای میتواند پیامآوری باشد که مانند یک رهبر، زندگی را پرورش دهد و به آن معنا ببخشد.
هوش مصنوعی: چون کسی در پیش او نمیمیرد، ای امیر، آب ما را حیات بخشید.
هوش مصنوعی: به فکر زنده نگه داشتن نفس خود نباش، زیرا دشمنی که جان تو را تهدید میکند، از زمانهای دور در کمین است.
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی به ناپسند بودن موانع اشاره دارد و نشان میدهد که مانعها، به ویژه آنهایی که از لحاظ روحی یا معنوی ایجاد مشکلاتی میکنند، باید مورد بیاحترامی قرار گیرند. به عبارت دیگر، این جمله نشاندهندهی ناچیز شمردن موانع و یا به خطر انداختن چیزهایی است که باعث مانعتراشی در دستیابی به هدفها و آرزوها میشوند.
هوش مصنوعی: تو مانند سگی نیستی که بر روی استخوان بپربی، بلکه عاشقانه و دیوانهوار وجود خود را بر عشق زیستهای.
هوش مصنوعی: آنچه را که مشاهده میکنیم، حقیقت آن نیست؛ فقط از آزمایشها و آزمونها میتوان به عیبهای آن پی برد.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات اشتباهات و گمانها پیش میآیند. این چه گمانی است که باعث شده کسی به اشتباه از راه خود منحرف شود؟
هوش مصنوعی: چند روزی به جای اینکه برای دیگران غمگینی و دلتنگی کنی، ابتدا به خودت فکر کن و دردهایت را به یاد بیاور.
هوش مصنوعی: وقتی ابر میبارد، شاخ و برگ سبز و تازهتری رشد میکند، چرا که اشک شمع باعث میشود تا روشنتر شود.
هوش مصنوعی: هر جا که صدای گریه و نوحه باشد، آنجا برو، زیرا تو از همه در حنین نخستین هستی.
هوش مصنوعی: چون آنها در دوری و جدایی به سر میبرند، از جواهر جاودانه و باقی غافل هستند.
هوش مصنوعی: چون بر دل انسان اثر تقلید وجود دارد، به همین خاطر نگاه کردن به آب و پیروی از آن، چشم را از حقیقت دور میکند.
هوش مصنوعی: زیرا تقلید موجب آسیب به هر چیزی که خوب و ارزشمند است، مانند این است که اگر یک کوه مستحکم باشد، باز هم نمیتوان از آن تقلید کرد.
هوش مصنوعی: اگر آدم نابینایی عصبانی شود و بر روی گوشتی که مثل او بینا نیست، بخواهد حمله کند، نمیبیند که چه بلایی بر سر آن میآورد.
هوش مصنوعی: اگر کسی درباره موضوعی بسیار دقیق و حساس صحبت کند، نباید انتظار داشته باشد که همه از آن موضوع آگاه باشند.
هوش مصنوعی: شخصی از حال و هوای خود به شدت تحت تاثیر قرار دارد، اما برای رسیدن به این حالت شگفتانگیز باید راهی خوب و مناسب را طی کند.
هوش مصنوعی: او همچون جویبار است؛ نه اینکه خودش آبی بنوشد، بلکه آب از او سرچشمه میگیرد و به سوی دیگران روان میشود.
هوش مصنوعی: آب در محیطی که تشنه و نیازمند نیست، آرامش و سکون پیدا نمیکند. وقتی جوی در این حالت باشد، طبیعی است که آب نمیتواند در آن جا بماند و قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: مانند نی، صدای ناله و زاری سر میدهد، اما در عوض به یک کار بیمزد و بیخود مشغول میشود.
هوش مصنوعی: نوحهگر فقط به تقلید از روایات میپردازد و نیت او تنها به خاطر منافع شخصیاش است.
هوش مصنوعی: گریهزن داستانی از درد و اندوه میگوید، اما کجاست آن اشتیاق در دل و پارگی دامن؟
هوش مصنوعی: تفاوتی بین فردی که به پژوهش و تحقیق میپردازد و فردی که فقط از دیگران تقلید میکند وجود دارد. این تفاوت مانند تفاوت داوود که دارای آوازهای خاص و تاثیرگذار است با فردی دیگر که تنها صدای او را تکرار میکند، ощущ میشود.
هوش مصنوعی: منابع این سخن، از شور و سوزی الهام گرفته شده و آن شخصی که این سخن را تکرار میکند، یک آموزگار قدیمی است.
هوش مصنوعی: مواظب باش فریب نخور؛ زیرا آنچه را که به نظر میرسد، حقیقت ندارد. بار بر دوش گاو سنگینی میکند و صداهای ناهنجاری به آسمان میرسد.
هوش مصنوعی: کسی که تقلید نمیکند و از ثواب نوحهگری محروم است، در روز حساب و کتاب پاداشی خواهد داشت.
هوش مصنوعی: کافر و مؤمن هر دو خدا را میشناسند، اما بین آنها تفاوتهای خوبی وجود دارد.
هوش مصنوعی: آن گدای محتاج میگوید که خداوند برای تامین نیازهای مادی انسانها به آنها کمک میکند، اما کسی که در اصل خود را پاک و متقی میداند، خداوند به او از عمق وجود و حقیقت وجودش عطا میکند.
هوش مصنوعی: اگر میدانستی که نیازمند چقدر ارزشمند است، هیچ چیزی از جایگاه او کمتر یا بیشتر از آنچه که باید، نداشتی.
هوش مصنوعی: سالهاست که خدا به آن کسی که به دنبال نان است، میگوید که مانند الاغ، کتاب را برای خردههای کاه میکشد.
هوش مصنوعی: اگر به دل او نفوذ کنی، خواهی دید لبش از ذرات عشق و احساس پر شده است.
هوش مصنوعی: نام یک دیو تو را در جادوگری به خود میکشاند، اما به نام خدا، تو ارزشی کمتر از یک سکه داری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.