گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مولانا

جمله با وی بانگ‌ها بر داشتند

کان حریصان که سبب‌ها کاشتند

صد هزار اندر هزار از مرد و زن

پس چرا محروم ماندند از زمن

صد هزار‌ان قرن ز آغاز جهان

همچو اژدر‌ها گشاده صد دهان

مکر‌ها کردند آن دانا گروه

که ز بن بر‌کنده شد زان مکر کوه

کرد وصف مکر‌هاشان ذوالجلال

لتزول منه اقلال الجبال

جز که آن قسمت که رفت اندر ازل

روی ننمود از شکار و از عمل

جمله افتادند از تدبیر و کار

ماند کار و حکم‌های کردگار

کسپ جز نامی مدان ای نام‌دار

جهد جز وهمی مپندار ای عیار

 
sunny dark_mode