گل یکی داند چو بانگ بلبل و فریاد زاغ
باغ را گو باغبان پردازد از مرغان باغ
همنشینان تو دارند از گرفتاران فراغ
فارغند از حال مرغان قفس مرغان باغ
هست بر جان و دل من از تف عشق تو داغ
از یک آتش میگدازد شمع و میسوزد چراغ
غیر حاضر یار غایب چون مرا باشد فراغ
قرب غیر و بعد او داغیست بر بالای داغ
رفت و گشتم از خمار وصل و بخت تیره داغ
آمد و می در ایاغم کرد و روغن در چراغ
از تو دایم در خمار حسرتم کز وصل و هجر
غیر را می در قدح ریزی مرا خون در ایاغ
غیر مست از جام ولت من خمارآلوده آه
چند باشم زین قدح من خشکلب او تردماغ
در رهت عشق از من و دل گو اثر مگذار چند
من ز دل جویم نشان و دل ز من گیرد سراغ
بگذرم بهر تو از کونین زاهد نیستم
کز هوای هشت خلد آید برون زین چارباغ
کیستم مشتاق در باغ جهان آن عندلیب
کز گل و گلشن به یاد کوی او دارم فراغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عشق و دردهای ناشی از آن اشاره میکند. او میگوید که گل و باغبان میدانند که صدای بلبل و زاغ با هم متفاوت است و باغبان باید از مرغان باغ مراقبت کند. او از بیتوجهی اطرافیان به حال مرغان قفس میگوید و از سوز و داغ عشق خود به یاری غایب سخن میگوید.
شاعر در مورد وضعیت خود به اندازهای غمگین است که نمیتواند به فراغ فکر کند و به شدت از دوری معشوق رنج میبرد. او از مخدرهای عشق و خماری که در دلش است، مینالد و از سرگشتگی و غم عمیق خود صحبت میکند. او معتقد است که برای رسیدن به محبوبش، حاضر است از همه چیز بگذرد و حتی به زاهدی نیز توجه نکند. در نهایت، او خود را مانند یک مرغ عاشق در باغ میبیند که تنها در یاد معشوقش آرام میگیرد.
هوش مصنوعی: گل یکی میداند که صدای بلبل و ناله زاغ چه معنی میدهد، بنابراین باغبان باید از پرندگان باغ آگاه باشد و نسبت به آنها توجه کند.
هوش مصنوعی: دوستان و همنشینان تو از حال و روز کسانی که در قید و بند گرفتارند بیخبرند، اما از وضعیت پرندگان در قفس و پرندگان آزاد در باغ آگاهی دارند.
هوش مصنوعی: عشق تو باعث شده که روحم پر از درد و سوزش باشد. مانند شمعی که در آتش میسوزد و میگدازد، دل و جانم نیز از این عشق در آتش درون به شدت میسوزد.
هوش مصنوعی: وقتی که محبوب دور از دسترس باشد، چطور میتوانم بیخیال او شوم؟ نزدیکیاش یک شادی بزرگ است و دوریاش، دلی پر از غم و دردی عمیق را بر جای میگذارد.
هوش مصنوعی: رفتم و گشتم در حال مستی و در حالم به خاطر نداشتن خوشی، غم و اندوهی به سراغم آمد و شراب، زندگیام را روشن کرد و مانند روغن در چراغ، روشنی بخشید.
هوش مصنوعی: من همیشه در حسرت تو هستم و به خاطر جدایی و پیوندهای دیگر، دلم پر از غم و اندوه است. تو مرا با محبتت سیراب کن، زیرا now دلم از این درد و اندوه پر است.
هوش مصنوعی: من بیشراب عشق تو مست و شاداب نیستم، چقدر باید درگیر و خمار این جرعه باشم؟ من که از لب خشک تو دورم، در حسرت خودم به کدامین حالت دچار شوم؟
هوش مصنوعی: در مسیر عشق تو، از من و قلبم اثر و نشانی برجا نگذار. چراکه من در جستجوی نشانهای از دل هستم و دل هم به دنبال من میگردد.
هوش مصنوعی: برای تو از دنیا میگذرم، چون زاهد نیستم که تنها به دنبال بهشت و نعمتهای آن باشم. من از این باغ زیبا و دلانگیز فراتر میروم.
هوش مصنوعی: من که هستم؟ فقط یک عاشق در باغ زندگیام، مانند بلبل که از گلها و منظرههای زیبا به یاد معشوقش آرامش میجوید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای گرفته کاغ کاغ از خشم ما همچون کلاغ
کوه و بیشه جای کرده چون کلاغ کاغ کاغ
ای گرفته کاغ کاغ از خشم ما همچون کلاغ
کوه و بیشه جای کرده چون کلاغ کاغ کاغ
تا خزان آورد روی خویش سوی باغ و راغ
ابر یک ساعت نجست از تعبیه کردن فراغ
از لب دریا برآمد بامدادان خیل ابر
و آسمان از وی شود پر خیل گردو دود و داغ
سرخ شد در کوه از پس لاله چید منقار کبک
[...]
شاه حسنی وز متاع نیکوان داری فراغ
می نزیبد بد کنی در پیش مسکینان دماغ
داغ هجرانم نه بس، خالم به رخ هم می نمای
چند سوزم وه که داغی می نهی بالای داغ
بهترین حاجات آن کایی شبی پیشم چو شمع
[...]
پیشتر زین روزگاری داشتم الحق چنانک
بود حالم و بالم از وی با رفاغ و با فراغ
از پی عشرت براغ اندر مزارع داشتم
وز برای عیش بودم کاخها در صحن باغ
با حریفان موافق عمر میبردم بسر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.