گنجور

 
محتشم کاشانی

ازین شش رباعی که کلکم نگاشت

برای جلوس خدیو جهان

هزار و صد بیست تاریخ از او

قدم زد برون هشت افزون بران

بدین سان که از هر دو مصرع زنند

بهم خالداران دم از اقتران

دگر سادگان پس گروه نخست

ثباتی و بر عکس آن همچنان

چه شد زین چهار اقتران در عدد

هزار و صد و چار مطلب عیان

ز هر مصرعی نیز به روی فزود

یکی از تواریخ معجز بیان

 
 
 
فرخی سیستانی

خداوند ما شاه کشورسِتان

که نامی بدوگشت زاولستان

سر شهریاران ایران زمین

که ایران بدو گشت تازه جوان

یکی خانه کرده‌ست فرخاردیس

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه