به اقبال از سفر چون مرکب آن نازنین آید
به استقبال خیل او تزلزل در زمین آید
به سرعت شخص طاقت پا بگرداند ز پشت زین
دمی کان سرو آزاد زمین بر روی زین آید
چو او بر خانه زین جان کند بهر تماشایش
فغان و ناله از دلها و از چرخ برین آید
زمین پر گردد از نقش جبین ماه رخساران
در آن فرخ زمان کان آفتاب مه جبین آید
به حکم دل ز لعل یار داد خویش بستانم
مرا روزی که ملک وصل در زیر نگین آید
ختائی ترک آمد محتشم این که در جنبش
به یک دنباله از آهوی مشگینش به چین آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو ترکش بسته از راه آن سوار نازنین آید
مرا تیر بلا بر سینه اندوهگین آید
بلا گویند می آید ز بالا راست است آری
بلای جان من اینک ازان بالای زین آید
گهی کاید چنین خندان و خوش خلقی شود کشته
[...]
به قد فتنه گر چون در خرام آن نازنین آید
ز شوق آن قد و رفتار جنبش در زمین آید
چو آید بعد ایامی برون خلقی فتد در خون
اگر ماهی سهیلآسا برون آید چنین آید
به صیت حسن اول دل برد آنگه نماید رو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.