افکنده موی یارم، بس عقدهها به کارم
آشفتهتر ز حالم، گردیده روزگارم
هرچند پار هم بود، دیوانگی شعارم
امسال شور مستی، افزون بود زپارم
مستم ولی نه از می، سرمست لعل یارم
باشد مدام مستی، زآن راح پر خمارم
بخشنده بی نیازی، از خلق کردگارم
از دولت قناعت، سلطان روزگارم
مولی الکرام صادق، خواجه بزرگوارم
مدح محمد و آل، باشد «محیط» کارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا نرگست به دشنه چون شمع کشت زارم
چون لاله دور از تو جز خون کفن ندارم
در پای اوفتادم زیرا که سر ندارد
چون حلقههای زلفت غمهای بی شمارم
از بسکه هست حلقه در زلف سرفرازت
[...]
من پاکباز عشقم تخم غرض نکارم
پشت و پناه فقرم پشت طمع نخارم
نی بند خلق باشم نی از کسی تراشم
مرغ گشاده پایم برگ قفس ندارم
من ابر آب دارم چرخ گهرنثارم
[...]
جز سوختن به یادت مشقی دگر ندارم
در پرتو چراغی پروانه مینگارم
روز نشاط شب کرد آخر فراق یارم
خود را اگر نسوزم شمعی دگر ندارم
بیکس شهید عشقم خاک مرا بسوزید
[...]
ساقی بیار جامی کز چشم اشکبارم
خاطر خوشست امروز برطرف جویبارم
ساقی ز جام دیگر آبی بر آتشم زن
زان پیشتر کزین جام برجان فتد شرارم
از باغ وصل جانان هر بلبلی گلی چید
[...]
با یک سپاه دشمن با صد بلا دچارم
ناچار خوار و زارم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.