شمارهٔ ۴ - فی رثاء ابی الفضل و اخوته علیهم السلام عن لسان امهم ام البنین علیهاالسلام
چشمۀ خور در فلک چارمین
سوخت ز داغ دل ام البنین
آه دل پرده نشین حیا
برده دل از عیسی گردون نشین
دامنش از لخت جگر لاله زار
خون دل و دیده روان ز آستین
مرغ دلش زار چه مرغ هزار
داده ز کف چار جوان گزین
اربعه مثل نسور الربی
سدره نشین از غمشان آتشین
کعبۀ توحید از آن چار تن
یافت زهر ناحیه رکنی رکین
قائمۀ عرش از ایشان بپای
قاعدۀ عدل از آنها متین
نغمۀ داودی بانوی دهر
کرده بسی آب دل آهنین
زهره ز ساز غم او نوحه گر
مویه کنان موی کنان حور عین
یاد ابوالفضل که سر حلقه بود
بود در آن حلقۀ ماتم نگین
اشکفشان سوخته جان همچو شمع
با غم آن شاهد زیبا قرین
ناله و فریاد جهان سوز او
لرزه در افکنده بعرش برین
کای قد و بالای دلآرای تو
در چمن ناز بسی نازنین
غرۀ غرای تو الله نور
نقش نخستین کتاب مبین
طرۀ زیبای تو سرو قدم
غیب مصون در خم او چین چین
همت والای تو بیرون ز وهم
خلوت ادنای تو در صدر زین
رفتی و از گلشن یاسین برفت
نوگلی از شاخ گل یاسمین
رفتی و رفت از افق معدلت
یکفلکی مبر رخ و مه جبین
کعبه فرو ریخت چه آسیب دید
رکن یمانی ز شمال و یمین
ریخت چه بال و پر آن شاهباز
سوخت ز غم شهپر روح الامین
آه از آن سینۀ سینا مثال
داد ز بیدادی پیکان کین
طور تجلای الهی شکافت
سر انا الله بخون شد دفین
تیر کمانخانۀ بیداد زد
دیدۀ حق بین ترا از کمین
عقل رزین تاب تحمل نداشت
آنچه تو دیدی ز عمود و زین
عاقبت از مشرق زین شد نگون
مهر جهانتاب بروی زمین
خرمن عمرم همه بر باد شد
میوۀ دل طعمۀ هر خوشه چین
صبح من و شام غریبان سیاه
روز من امروز چه روز پسین
چار جوان بود مرا دلفروز
و الیوم أصبحت و لا من بنین
لا خیر فی الحیاه من بعدهم
فکلهم أمسی صریعاً طعین
خون بشو ایدل که جگرگوشگان
قد واصلو الموت بقطع الوتین
نام جوان مادر گیتی مبر
تذکرینی بلیوث العرین
چونکه دگر نیست جوانی مرا
لا تدعونی ویک ام البنین
مفتقر از نالۀ بانوی دهر
عالمیان تا بقیامت غمین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به غم و اندوه مادر ابا عبدالله حسین، ام البنین، پس از واقعه عاشورا اشاره دارد. شاعر در توصیف داغ دل او بر فقدان چهار پسرش که در کربلا به شهادت رسیدند، به بیان احساسات عمیق و مصیبتهای او میپردازد. ام البنین با اشک و غم، یاد فرزندانش را گرامی میدارد و از بیداد زمانه و رنجی که بر او رفته، سخن میگوید. او به جایگاه والای این جوانان و اثر فقدانشان بر دنیا اشاره میکند و حسرت مادرانه او در سوگ فرزندانش احساس میشود. شعر به زیبایی عواطف انسانی و مصیبتهای خانوادگی را در فضایی رازآلود و معنوی نمایش میدهد.
هوش مصنوعی: خورشید در آسمان چهارم به خاطر دلسوزی و غم ام البنین به شدت میسوزد و میدرخشد.
هوش مصنوعی: نالهی دل، پردهی حیا را کنار زده و دل از قدرت عیسی آسمانی جدا شده است.
هوش مصنوعی: دامن او از خون دل و اشک چشمانم پر شده است، همچون لالهای که در دشتی سرسبز روییده.
هوش مصنوعی: دل مرغی ناله میکند که چرا مرغی دیگر هزاران جفت را از دست داده و جوانان را انتخاب کرده است.
هوش مصنوعی: چهار نفر مانند عقابها در کنار درخت سدر نشستهاند و به خاطر غمهایشان آتشین و پر التهاب هستند.
هوش مصنوعی: مکان مقدس توحید به وسیلهٔ چهار نفر به دست آمده و از آنجا به عنوان پایگاهی محکم و استوار شناخته میشود.
هوش مصنوعی: پایه و اساس عدالت بهواسطه وجود آنها محکم و استوار است، همانطور که نگهدارنده عرش نیز به آنها بستگی دارد.
هوش مصنوعی: صدای دلنواز داود، دنیای زمان را به شدت تحت تاثیر قرار داده و موجب ناخوشی و اندوه قلبهای سنگی و بیاحساس شده است.
هوش مصنوعی: زهره به خاطر احساس غم و اندوه او، در حال ناله و بیتابی است و حتی موی خود را به خاطر حزن و شادی او، به چپ و راست میزند.
هوش مصنوعی: یاد ابوالفضل که در میان جمع عاشقان و غمدیدگان، نقش برجسته و مهمی داشت.
هوش مصنوعی: چشمهایشان همچون شمعی که سوخته، جانشان را میسوزاند و با غم آن معشوق زیبا در پیوند است.
هوش مصنوعی: ناله و فریاد او به قدری زشت و وحشتانگیز است که آسمان را به لرزه درآورده و به عرش میرسد.
هوش مصنوعی: ای زیبا و دلربا، قد و قامت تو در میان گلزار زیبایی بسیار میافزاید.
هوش مصنوعی: شما به نور خداوند و ویژگیهای ویژهای که در آن وجود دارد، توجه دارید. این نور، بهعنوان اولین و شفافترین تصویر از حقیقت در کتابی بزرگ و مشخص نمایان شده است.
هوش مصنوعی: زیباییهای تو مانند سروی است که در راهی ناپیدا قرار دارد و در هر خم گیسوانت زیباییهای جدیدی دیده میشود.
هوش مصنوعی: تلاش و اراده بلند تو فراتر از تصورات و خیالهاست و در اوج و بهترین جایگاه قرار دارد.
هوش مصنوعی: تو رفتی و از باغ یاسین، شکوفهای از شاخههای گل یاسمن نیز رفت.
هوش مصنوعی: تو رفتی و با رفتنت، ستاره تواز نماد زیبایی و شرافت در افق من ناپدید شد. چهرهات و پیشانیات همچنان در خاطر من باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: زمانی که کعبه فرو ریخت، چه ضربهای بر رکن یمانی وارد آمد؟ به طرف شمال و به سمت راست.
هوش مصنوعی: بال و پر آن پرنده بزرگ به خاطر غم و اندوهی که روح مطهر فرشتهای به نام روحالامین احساس کرده، سوخته است.
هوش مصنوعی: آه از دل سینهای که به خاطر ظلم و ستم، مانند پیکانی از کینه پرشده است.
هوش مصنوعی: کوه تجلی الهی شکافته شد و سر "من هستم" به خون آغشته گردید.
هوش مصنوعی: تیر ظلم و ستم را به سوی چشم آگاه تو پرتاب کردند، در حالی که تو از کمین به تماشای آن نشستهای.
هوش مصنوعی: عقل دیگر قادر به تحمل آنچه تو دیدی نبود، چه از نظر سختی و چه از زیبایی.
هوش مصنوعی: در نهایت، خورشید از طرف مشرق به زمین میافتد و نور تابان خود را از دست میدهد.
هوش مصنوعی: تمام عمرم به هدر رفته و میوهی دل من به غذایی برای هر کس که به خوشهچینی میپردازد تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: صبح من و شام غریبان، نشاندهنده حال و روز سخت من است. امروز چه روز تاریکی است که به سر میبرم و محنتهای غریبی در زندگیام دیدهام.
هوش مصنوعی: چهار جوان زینت بخش جانم بودند، و اکنون که به این روز افتادهام، هیچ پسری ندارم.
هوش مصنوعی: در زندگی پس از آنها هیچ خیری نیست، زیرا همهی آنها به زمین افتاده و بیجان شدهاند.
هوش مصنوعی: به خود ببال که فرزندان والامقام به خاطر قطع شریان زندگی جانشان را از دست میدهند.
هوش مصنوعی: در مورد جوانی که نامش در تاریخ ثبت شده، به یاد نیاورید، بلکه او را به عنوان جوانی شجاع و توانمند بشناسید.
هوش مصنوعی: اکنون که جوانی من به پایان رسیده است، دیگر مرا نخوانید و به من نیازی نیست.
هوش مصنوعی: فقر و سختی زندگی به قدری تاثیرگذار است که از ناله و فریاد یک بانوی بزرگ در طول تاریخ تا پایان جهان، اندوه را به وجود میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چند کنی جای چنین به گزین؟
چون نروی سوی سرائی جز این؟
چند نشینی تو؟ که رفتند پاک
همره و یارانت، هلا برنشین
چند کنی صحبت دنیا طلب؟
[...]
بس که شنیدی صفت روم و چین
خیز و بیا ملک سنایی ببین
تا همه دل بینی بی حرص و بخل
تا همه جان بینی بی کبر و کین
زر نه و کان ملکی زیر دست
[...]
منت او راست هزار آستین
بر کمر کوه و کلاه زمین
حیف بود سفتن لعلی چنین
جز بستایشگری رکن دین
آمدهای بیگه خامش مشین
یک قدح مردفکن برگزین
آب روان داد ز چشمه حیات
تا بدمد سبزه ز آب و ز طین
آن می گلگون سوی گلشن کشان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.