تنها نه منم به کمند هوا
من رام رکوب العشق هویٰ
از من نه عجب که گنه کارم
وصفی الله عصی فغویٰ
جز اشک و سرشک من از دل من
من حدّث عن قلبی و رویٰ؟
رنجور ترا بهبودی نیست
اذ لیس لداء الحب دوا
شد ملک عراق پر از آشوب
ز سرود حجازی و شور و نوا
تو روح روان منی جانا
نکنی ز چه حاجت بنده روا
نه ز گریه مرا چشمی بینا
نه ز سوز غمت گوشی شنوا
ای شاخ گل تر من رحمی
بر مفتقر بی برگ و نوا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
که نمیدانند ز شوق لقا
پا را از سر سر را از پا
رنجور ترا بهبودی نیست
اذ لیس لداء الحب دوا
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.