چرخ هر لحظه ای دگر گردد
زان به ما بر دگر شود رایش
زان فرا پیش بایدم که چو ماه
کاهش خلق هست ز افزایش
از تنم زان بجست بی معنی
که ازینسان خراب شد جایش
جانم از تن همی بخواست گریخت
غم یکی بند گشت بر پایش
می شادی ز غم که مشفق دار
وقت سختی نمود بخشایش
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
چرخ هر لحظه ای دگر گردد
زان به ما بر دگر شود رایش
زان فرا پیش بایدم که چو ماه
کاهش خلق هست ز افزایش
از تنم زان بجست بی معنی
که ازینسان خراب شد جایش
جانم از تن همی بخواست گریخت
غم یکی بند گشت بر پایش
می شادی ز غم که مشفق دار
وقت سختی نمود بخشایش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سنگ بی نمج و آب بی زایش
همچو نادان بود بآرایش
تو به حرص و حسد میالایش
به خصال حمیده آرایش
چون بهشتش درون پر آسایش
چون سپهرش برون پر آرایش
همچو یک پیر کو بارایش
خویش زیبا کند بالایش
شبههای اوفتاد در رایش
تا بلغزید از آن نظر پایش
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.