چون سیه کرد خاک پیرامن
شب کشان کرد بر هوا دامن
گیسوان نگار شد گویی
واندرو در بنات نعش و پرن
آز من زو و او دراز چو آز
محنتم زو و او سیه چو محن
از درازی چو زلف نامفتول
وز سیاهی چو جعد پر ز شکن
از نسیم و ستاره دانستم
منفذ باب و مدخل روزن
همچو تیغی مجره پر گوهر
چرخ گردان درو به جای مسن
می نیارست کرد بانگ از بیم
طیلسان دار چرخ در مؤذن
زان کجا فرقدان به چرخ بلند
چشم بی نور می فتادش ظن
من بدست اندر از پی صفتش
لعبتی مشک چهر زرین تن
مهر رنگی چو در کسوف شود
به لآلی معانی آبستن
چون شود جفت بحر قار سزد
زاید از وی معانی روشن
اگر او زاد کر ز مادر خویش
چون فصیح آمد و بلیغ سخن
باز کرده دهن سخن گویند
او شود گنگ باز کرده دهن
پس از آن گوید او کجا به تیغ
سر او را ببری از گردن
کار ملکست راست پنداری
که بپیرایدش همی آهن
چون تواناست او و برنا سر
که چنان لاغرست و پیر بدن
چون زبان گشت ترجمان ضمیر
همچو دل گشت قهرمان فطن
گر شهادت بگفت از چه بود
خورش او ز رای اهریمن
بند بر پای و تیز رو چون باد
تیره و زاید او سهیل یمن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جاذبههای طبیعی و انسانی میپردازد. شاعر از شب و تاریکی به عنوان نمادی از راز و رمز و همچنین از زیباییهای ظاهری و روحی حرف میزند. استفاده از تصاویر مانند گیسوان و چهرهای زیبا، نشاندهندهی عشق و شور و شوق شاعر نسبت به معشوق است. همچنین، شاعر به تأمل در مورد وجود و معنای زندگی، رابطهی بین جسم و روح و هنر سخنوری میپردازد. در نهایت، شعر به بررسی قدرت و تواناییهای ذاتی انسانها و چالشهای زندگی میپردازد و به این نتیجه میرسد که در دل تاریکی همواره نوری برای درک و فهم وجود دارد.
هوش مصنوعی: وقتی شب با تاریکی خود اطراف را پوشاند، دامن آسمان را نیز پر از ابرهای سیاه کرد.
هوش مصنوعی: موهای زلف معشوق به گونهای است که در میان نرگسها و گلهای زیبا نمایان شده است.
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی اشاره به رابطهای پیچیده و یا درگیری بین دو نفر دارد. یکی از طرفین تلاش میکند تا نقاط ضعف یا مشکلات دیگری را بیرون بکشاند، در حالی که خود نیز دچار چالشها و مشکلاتی است. این تبادل و تأثیر متقابل، بر روی هر دو طرف تأثیر میگذارد و نشاندهندهٔ سایههای سنگینی است که بر آنها وجود دارد.
هوش مصنوعی: بازی موهای بلندی که به طور نامرتب روی هم افتادهاند و سیاهی که مانند موجهای پرچین و فر است، تصویر زیبایی از جذابیت و دلربایی را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: از نسیم و ستارهها فهمیدم که درب و راه ورود به دنیا کجاست.
هوش مصنوعی: مانند شمشیری برنده و پر از جواهر که در آن جایی برای سست و ناپایدار نیست.
هوش مصنوعی: میخواهد بگوید که به خاطر ترس از قدرت سرنوشت و چرخ زمان، نمیتواند به راحتی صدا بلند کند و ندا دهد. او در دلش ترسی دارد که مانع از ابراز خود میشود.
هوش مصنوعی: چشم نورانی و درخشان فرقدان در آسمان بلند، از جایی که پیدا میشود، به دور افتاده و به نظر میرسد که این وضعیت او را به شگفتی و گمان وامیدارد.
هوش مصنوعی: من در جستجوی ویژگیهای او، دختری زیبا و خوشچهره را میبینم که پوستی تیره و موهایی مانند طلا دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که خورشید در کسوف قرار میگیرد، زیبایی و رنگهایش مانند درخشندگی مرواریدها میشود و معانی عمیق و پرباری را به همراه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: وقتی که دو طرف یک دریا با هم ترکیب شوند، از آن مفاهیم روشن و واضحی به وجود میآید.
هوش مصنوعی: اگر او از مادرش به دنیا آمده باشد، به طور طبیعی آسان و شایسته سخن میگوید.
هوش مصنوعی: وقتی کسی شروع به صحبت میکند و حرفهایش بیمعنا یا بیپایه و اساس است، در واقع به جای ارائه اطلاعات مفید، فقط حرفهای بیهوده میزند. در این حالت، حتی اگر صحبت کند، به نوعی خاموش و بیفایده به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: سپس او میپرسد که کجا میخواهی سرش را با تیغ از گردنش جدا کنی.
هوش مصنوعی: کار تو، ای پادشاه، بر این باور است که باید به مشورت و راهنمایی دیگران توجه کنی، چرا که این امر همچون آهن است که با گرما و تلاش شکل میگیرد و بهبود مییابد.
هوش مصنوعی: بیت به توصیف شخصی میپردازد که با وجود لاغری و پیری ظاهری، از قدرت و توانمندی بالایی برخوردار است. این فرد تواناییهایش را نه به شکل ظاهری بلکه به سبب ویژگیهای درونیاش نشان میدهد.
هوش مصنوعی: زمانی که زبان قادر به بیان احساسات درونی شود، مانند دل میتواند درک و هوشیاری را به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: اگر شهادت میداد که چرا خورشید وجودش از تدبیر شیطان است، این نشان از حقیقتی دارد که ممکن است پنهان بماند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به توصیف شخصی میپردازد که با سرعت و توانایی زیاد حرکت میکند، مانند بادی که ناگهانی و تند وزیدن میگیرد. او همچنین به زیبایی و توانمندی این فرد اشاره میکند که شبیهی ستارهی سهیل در یمن است، ستارهای که به عنوان نشانی از نور و درخشش شناخته میشود. در کل به ویژگیهای بارز و منحصر به فرد این شخص پرداخته شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هست بر خواجه پیچیده رفتن
راست چون بر درخت پیچد سن
این عجبتر که: می نداند او
شعر از شعر و خنب را از خن
آمد آن نو بهار توبهشکن
بازگشتی بکرد توبهٔ من
دوش تا یار عرضه کرد همی
بر من آن عارض چو تازه سمن
گفت وقت گل است باده بخواه
[...]
زرد کردی رخم به انده و غم
لعل کردی دهان تنبول تن
در دندانت تا عقیق شدست
لعل گشته ست جزع دیده من
آمد آن تیر ماه سرد سخن
گرم در گفتگوی شد با من
زیر او در سؤال با من تیز
بم من در جواب او الکن
نه مرا با تکاب او پایاب
[...]
هر که چون کاغذ و قلم باشد
دو زبان و دو روی گاه سخن
همچو کاغذ سیاه کن رویش
چون قلم گردنش به تیغ بزن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.