همی گذشت به میدان شاه کشور
عظیم شخصی قلعه ستان و صفدر
بسان گردون رفتار و رنگ و فعلش
چو ماه بر روی آئینه منور
چو چرخ و عقدش تابان بسان انجم
چو ابر و برقش غران به جای تندر
نه باد لیکن در جنگ باد صولت
نه کوه لیکن در حمله کوه پیکر
بسان مرکز بر مرکز معلق
به زیر گنبد چون گنبد مدور
به پای گرد برآرد ز کوه بابل
به یشک خاک برآرد ز حصن خیبر
به گاه رفتن ماننده سماری
چهار پایش مانند چار لنگر
گه دویدن مانند اسب تازی
رونده اسبی از نیکویی مصور
زمین نوردی زین خنگ زیور اسبی
که هست زیور اسبان خنگ زیور
سرین و گردن و پشت و برش مسمن
میان گرده و پای و رخش مضمر
به گاه جستن مانند برق لامع
گه دویدن مانند باد صرصر
به شکل چنبر ناوردگاه سازد
وگر بخواهی بیرون جهد ز چنبر
چو چرخ محور گردد به گاه جولان
چنانکه گردد زو خیره چرخ محور
نه از مؤخر پیدا ورا مقدم
نه از مقدم پیدا ورا مؤخر
زوهم پیش شود او گه دویدن
اگر کنندش با وهم هیچ همبر
چنان دود چو دوانی برابر او را
که پای بیرون بنهد ز خط مسطر
ز هیچ چیز نترسد بسان نیزه
ز هیچ باک ندارد بسان خنجر
چگونه خنجری آن خنجری که وصفش
همی نگنجد کس را به خاطر اندر
سپهر صورت تیغی که از صحیفه ش
به جای زهره و تیر و نجوم دو پیکر
هزار کوکب مریخ گشته پیدا
که حکمشان همه نحسست بر عدو بر
چو وهم لابد اندر شود به هر دل
چو عقل ناچار اندر شود به هر سر
ز گونه گونه عرضهاست پر جواهر
ولی جواهر او را عرض چو جوهر
چنین شنیدم از مردمان دانا
که می بسنبد الماس گوهرآور
دروست گوهر و الماس طبع تیغش
چرا نسنبد الماس وار گوهر
چو چرخ و نورش مانند نور کوکب
چو آب و فعلش مانند فعل آذر
ز نور او شده روز حسود مظلم
ز صفوتش شده عیش عدو مکدر
چو وصل شاه جهان یافت او ز شادی
عروس وار بیاراست تن به زیور
چو نوعروسان زین روی دایم اکنون
گهی لباسش احمر بود گه اخضر
هر آن تنی که بدین تیغ گشت بی جان
نباشد او را هول نکیر و منکر
غذای او همه مغز عدوی بی دین
لباس او همه از خون مرد کافر
چو آتشست و بسوزد دل مخالف
وز آب گردد افزون فروغ اخگر
هر آنکه روزی در دهر گشت کشته
ازو طلب کند او جان به روز محشر
اگر نداری باور همی حدیثم
ازو بری به گه کارزار کیفر
همیشه باشد ازو مملکت به رونق
چو کلک باشد با او همیشه یاور
چگونه کلکی کلکی کزو بزاید
هزار معنی چون زاید ز مادر
چو یار دلبر معشوق و سرو قامت
چو مرد بیدل گریان و زرد و لاغر
چو کار گیتی بسته گره ز گیتی
چو رنگ خورشید رنگش ز تابش خور
بسان ماه و چو پیدا شد از سپهرش
به نور معنی گردد سپهرش انور
چو از سپهر فرو شد چو ماه روشن
شود سپهرش تاری و تیره یک سر
به رنگ زر شده بیماروار و او را
ز مشک بالین و ز سیم ناب بستر
اگر ز بالین تیره شود سر او را
ولیک تنش به بستر همه منور
ز بیم آنکه سر او چو تنش گردد
همی خضاب کند سر به مشک اذفر
بسان مستان از ره رود به یک سو
ز باده گویی خورده ست یک دو ساغر
از آنکه در خم مانند رنگ و بویش
به رنگ لعل بدخشی و بوی عنبر
به جامی از وی گردد غمی نشاطی
به جرعه از وی گردد جبان دلاور
به جام زرین همچون گل موجه
درونش احمر باشد برونش اصفر
گهی چو مرد معمر ولیکن از او
شود به طبع جوان مردم معمر
معین من به گه مدح شاه عالم
که هست بر همه شاهان دهر سرور
امیر غازی محمود سیف دولت
خدایگان جهان شاه دادگستر
شهی که دارد ظاهر چو پاک باطن
شهی که دارد مخبر چو خوب منظر
مراد او را گشته قضا متابع
هوای او را گشته قدر مسخر
زمین ز پایه تختش فزود رتبت
فلک ز عالی قدرش گرفت مفخر
شده ز سهمش تاری هزار خانه
شده ز نامش روشن هزار منبر
سپید گشته به مدحش هزار خاطر
سیاه گشته ز شکرش هزار دفتر
به گاه بخشش مانند حاتم طی
به گاه کوشش مانند رستم زر
نه با سنانش جوشن بود چو جوشن
نه با حسامش مغفر بود چو مغفر
به خواب دید غضنفر حسام او زآن
ز تب نباشد خالی تن غضنفر
ز بس که شاهان بوسند فرش او را
شدست فرشش ز آثار لب مجدر
به پیش خاطر او آفتاب تاری
به نزد همت او آسمان محقر
شها ز عدل تو چونان شدست گیتی
که باز جفت شد از بیم با کبوتر
شده نگون ز نهیب تو تاج کسری
شده خراب ز بیم تو قصر قیصر
منور است به رأی تو هفت گردون
مزین است به روی تو هفت کشور
فراخته ست برای تو چتر و رایت
فروخته ست به فر تو تخت و افسر
ز نور روی تو عالم شدست روشن
ز بوی خلق تو گیتی شده معطر
همی سعود بود حکم نجم زهره
چو گشت رای تو شاها برو مجاور
بلند گردون با همتت زمین است
بزرگ دریا با فک تست فرغر
ز ذوالفقار تو آن دیده اند شاهان
که خلق دیدند از ذوالفقار حیدر
به نزد خلق ظفر زآن ستوده باشد
که مر حسام و سنان تراست رهبر
اگر چه شعر رهی نیست شهریارا
به لفظ و معنی با شعرها برابر
ز دق مسلم باشد ز عیب خالی
نباشد از سخن هیچ کس مزور
چو بنده پیش تو مدحت کند روایت
دهان بنده به مدحت شود معنبر
هر آن مدیح که خالی بود ز نامت
بودش معنی منحول و لفظ ابتر
سخن به مدح تو نازد خدایگانا
چنانکه اخبار از هاشمی پیمبر
نکرد شاها بنده هیچ وصف نادر
که در صفات معانی نشد مکرر
تمام کرد یکی مدحتی چو بستان
ز وزن و معنی لاله ز لفظ عبهر
چنانکه راشدی استاد این صناعت
کند فضایل آن پیش شه مفسر
بدیهه گفته ست اندر کتابخانه
به فر دولت شاهنشه مظفر
بدان طریق بنا کردم این که گوید
حکیم راشدی آن فاضل سخنور
رونده شخصی قلعه گشای و صفدر
پناه عسکر و آرایش معسکر
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع
ز وزن مجتث باشد به وزن کمتر
خدایگانا امروز راشدی را
به فر دولت سلطان ابوالمظفر
رسید شعر به شعری و شد به گیتی
چو جود کف تو اشعار او مشهر
ز شعر اوست همه شعرهای عالم
چنانکه هست همه فعل ها ز مصدر
چو نثر او نبود نثر پر معانی
چو نظم او نبود نظم روح پرور
اگر نباشد پیشت رهی مصدق
وگر نداری مر بنده را تو باور
حدیث کردن بی حشو او نگه کن
بدین قصیده که امروز خوانده بنگر
دهند بی شک افاضل بدان گواهی
اگر به فضلش سازد رهیت محضر
هر آنکه یارش اقبال شاه باشد
طریق شعر بود نزد او میسر
خدایگانا می خور به شاد کامی
به لحن چنگ و به آرامی نای و مزمر
به روی حوری رویش چو نقش مانی
ز دست ترکی قدش چو سرو کشمر
به روی ماه تمام و به چشم نرگس
به زلف عنبر ناب و به قد صنوبر
به آب رویش نور جمال پیدا
به خم چشمش سحر حلال مضمر
زیاد بادت از بخت هر زمان عز
فزونت بادا در ملک هر زمان فر
همیشه تا ز زمین بردمد بنفشه
همیشه تا ز فلک می بتابد اختر
به فر و شادی و لهو و نشاط بنشین
ز عمر و دولت و شادی ملک بر خور
همیشه دولت تو یاور و مساعد
همیشه ناصر تو ایزد کروگر
زمانه رای تو را گشته همچو بنده
سپهر قدر بلند تو را چو چاکر
همیشه چتر تو را یمن و فتح همره
همیشه تیغ تو را نصر و سعد همبر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این قطعه شعر، وصف شخصیتی بزرگ و شجاع به نام "صفدر" یا "محمود سیف دولت" شده است که به عنوان یک قهرمان و جنگاور در میدان نبرد توصیف میشود. او در نبردها شجاعت و قوتی دارد که همچون کوه و باد هرگز از پا نمیافتد و با قدرت و دلیری به جنگ دشمنان میرود. زیبایی و ویژگیهای جسمانی و رفتار او به صورت زیبا و شاعرانه به تصویر کشیده شده است. همچنین، شاعر به ستودن شخصیت و توانمندیهای او پرداخته و او را نزد دیگران بزرگ و محترم میشمارد. در پایان، شاعر آرزوی موفقیت، شادابی و کامیابی برای او دارد و از فضل و بلندی مقامش سخن میگوید.
هوش مصنوعی: شخصی در میدان بزرگ شهر در حال عبور بود که دارای مقام و جایگاه ویژهای بود.
هوش مصنوعی: مانند آسمان، حرکات و رنگها و اعمال او نیز درخشانی و زیبایی همچون ماه بر روی آینهای را دارند.
هوش مصنوعی: چرخ و گردونهی زندگی مانند ستارهها درخشان و روشن است، و جمع و سویی مانند ابر و رعد دارد که جایش تندر است.
هوش مصنوعی: این شعر به مقایسه قدرت و صلابت اشاره دارد. در واقع، شاعر میگوید که مانند باد، قدرتی دارد که تحلیل نمیرود و جلوی خروش و طوفان را میگیرد، همچنین از کوه به عنوان نمادی از ایستادگی و استقامت یاد میکند که در زمان حمله، قلههایش استوار و پیکر خویش را حفظ میکند. به عبارتی، برخلاف ظاهر بیثباتی، قدرتی نهفته و استوار در وجود اوست.
هوش مصنوعی: مانند مرکزی که به زیر گنبد دایرهای معلق است.
هوش مصنوعی: به پای کوهی بلند و عظیم مانند کوه بابل، هر جایی که خاکی باشد، حتی از دژی محکم نظیر دژ خیبر، میتواند برآید و بیرون بیفتد.
هوش مصنوعی: زمانی که به سفر میروید، مانند اسبی هستید که پایش به چهار زنجیر بسته شده است.
هوش مصنوعی: گاهی مانند اسبی تندرو و چابک میشتابی و گاهی نیز مانند اسبی زیبا و خوشنما ظاهر میشوی.
هوش مصنوعی: شخصی که در پی سفر و کاوش در زمین است، به نوعی دچار سردرگمی و بیهدفی شده است، مانند اسبی که زین و زینتی دارد اما در نهایت همچنان به جای خاصی نمیرسد. این تصویر به نوعی نمایانگر عشق به زیبایی و زینت است، اما در عین حال ناتوانی در هدفگذاری و پیشرفت.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و ویژگیهای ظاهری یک فرد میپردازد. شاعر به جزئیات قسمتهای مختلف بدن اشاره دارد و آنها را به گونهای توصیف میکند که نشاندهنده جذابیت و لطافت آنها باشد. سینه، گردن، پشت و دیگر بخشها، همگی به شکل برجسته و زیبا توصیف شدهاند، نشاندهنده هماهنگی و جذابیت ظاهری است.
هوش مصنوعی: زمانی که قصد دستیابی به چیزی را داریم، باید با سرعتی برقآسا و پرتوان به سمت آن برویم، گویی که مانند باد سریع در حال حرکت هستیم.
هوش مصنوعی: اگر چنبرهای بسازی که همه چیز را در بر بگیرد، اگر بخواهی میتوانی از آن چنبره خارج شوی.
هوش مصنوعی: زمانی که چرخ دوران خود را آغاز میکند و به حرکت میآید، به گونهای میشود که محور آن دچار حیرت و شگفتی میگردد.
هوش مصنوعی: نه میتوان کسی را به خاطر جایی که در گذشته بوده قضاوت کرد و نه میتوان او را بر اساس جایی که در حال حاضر قرار دارد، سنجید.
هوش مصنوعی: اگر کسی با توهم و خیالهای بیاساس به دنبال چیزی برود، هرگز نمیتواند به هدفش برسد و از آن پیشرفت کند.
هوش مصنوعی: دودی که به سرعت در حال حرکت است، به گونهای با او هماهنگ شده که اگر پایش را از خطی که مشخص کردهاند بردارد، به راحتی میتواند از آن خارج شود.
هوش مصنوعی: از هیچ چیز نمیترسد مثل نیزه که ثابت و محکم است و از هیچ ترسی ندارد مانند خنجر که در شرایط خطرناک هم همچنان قوی و بیباک باقی میماند.
هوش مصنوعی: چطور ممکن است کسی بتواند وصف و توصیف خنجری را بدهد که آنقدر خاص و بینظیر است که حتی تصورش هم برای دیگران دشوار است؟
هوش مصنوعی: آسمان به مانند شمشیری است که بر صفحات خود، به جای سیارهها و ستارهها، دو شکل دیگر را به تصویر کشیده است.
هوش مصنوعی: هزار ستاره از مریخ نمایان شدهاند که همه آنها به عنوان بدشانسی برای دشمنان عمل میکنند.
هوش مصنوعی: هرگاه خیال در دل کسی جای بگیرد، عقل نیز ناگزیر در فهم او وارد میشود.
هوش مصنوعی: از صورتهای مختلف زینتها پر از جواهر است، اما جواهر واقعی او، شبیه خود جوهر است.
هوش مصنوعی: من از افراد خردمند شنیدم که الماس خود را با دقت و آگاهی انتخاب میکند.
هوش مصنوعی: چرا تیغی که از نوع الماس و گوهر است، نمیتواند مانند خود سنگهای قیمتی بُرّندگی و تیزی داشته باشد؟
هوش مصنوعی: مانند چرخ و نوری که همچون نور ستاره درخشان است، و مانند آب که به حرکت در میآید و فعالیتش مشابه کارهای آتش است.
هوش مصنوعی: به خاطر نور او، روز برای حسودان تاریک شده و به خاطر پاکی او، لذت دشمنان مختل گردیده است.
هوش مصنوعی: وقتی که او به وصال شاه جهان رسید، از خوشحالی مانند عروسی که برای عروسی خود را آراسته میکند، بدنش را به زیورهای زینتی آراست.
هوش مصنوعی: مانند عروسها که همیشه زینت و زیبایی دارند، گاهی لباس او قرمز است و گاهی سبز.
هوش مصنوعی: هر کسی که بر اثر این شمشیر جان خود را از دست دهد، از هول و ترس سؤالهای نکیر و منکر در امان خواهد بود.
هوش مصنوعی: غذای او تنها مغز دشمنان بیدین است و لباس او هم از خون مردان کافر دوخته شده است.
هوش مصنوعی: دل مخالف مانند آتش است که میسوزد و اگر با آب هم مواجه شود، شعلهورتر میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی که در این دنیا کشته شود، در روز قیامت از او طلب جان میشود.
هوش مصنوعی: اگر به قدرت و توانایی خود اعتقادی نداری، در زمان سختی و مبارزه، مجازات و عواقب آن را نیز بپذیر.
هوش مصنوعی: همیشه کشور در رونق خواهد بود، اگر همواره یاریی مانند قلم در کنار آن باشد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوان به کلکی که هزاران معنی از آن پدید میآید، فکر کرد، مثل این که از مادر متولد میشود؟
هوش مصنوعی: زمانی که محبوب و معشوق در کنار هم هستند، خوشحالی و شادابی را به همراه میآورند؛ اما در مقابل، کسی که دلی شکسته دارد، در حالی که چهرهاش رنگ پریده و نزار به نظر میرسد، غم و اندوه را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: وقتی که کار دنیا به هم گره میخورد، مانند رنگی که از تابش خورشید میگیرد، وضع انسان نیز تحت تأثیر قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: مثل ماه که وقتی در آسمان ظاهر میشود، با نورش آسمان را روشن میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که ماه از آسمان پایین بیاید، آسمان کاملاً تاریک و تیره خواهد شد.
هوش مصنوعی: او به حالت بیمارگونهای رنگ طلا به خود گرفته و بستر او از مشک و نقرهی خالص آراسته شده است.
هوش مصنوعی: اگر سر او از کنار بستر تاریک شود، اما بدنش در بستر همچنان روشن و درخشان است.
هوش مصنوعی: برای جلوگیری از این که سرش مانند بدنش gray (یا پیر و بیحالت) شود، او همیشه موهای سرش را با عطر مشک رنگ میکند.
هوش مصنوعی: مانند آدمهای سرخوش و مست، به یک سو حرکت میکند، گویی که در اثر نوشیدن باده، دو جام سرکشیده است.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و جذابیت چیزی شبیه به خم میپردازد که رنگی مشابه لعل بدخشی (یک نوع جواهر قرمز) و بویی چون عنبر (یک ماده خوشبو) دارد. در واقع، شعری است درباره لطافت و زیبایی که احساسات عمیق و دلنشینی را القا میکند.
هوش مصنوعی: اگر از جام او بنوشی، غم به شادی تبدیل میشود و با یک جرعه از او، دلیرترین جوانان هم ترسو میشوند.
هوش مصنوعی: در اینجا به یک ظرف زیبا و زرین اشاره شده که رنگ درون آن قرمز و رنگ بیرونیاش زرد است. این تصویر به زیبایی و تناقض درونی و بیرونی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات انسانها به سنین بالا میرسند و همچنان روحیهای جوان دارند. افراد مسن میتوانند از نظر روحیه و رفتار به جوانها شباهت پیدا کنند.
هوش مصنوعی: من از خداوند خواستهام که در زمان ستایش پادشاه عالم، که بر همه پادشاهان زمان برتری دارد، قرار بگیرم.
هوش مصنوعی: امیر غازی محمود، که حاکم و فرمانروای بزرگ است و قدرت و ثروت را به ارمغان میآورد، در واقع پادشاهی است که به دادگری و انصاف معروف است و برای مردم خود به عنوان یک حامی و نجاتدهنده شناخته میشود.
هوش مصنوعی: مردی که ظاهری زیبا و دلنشین دارد، اما باطن او نیز پاک و نیکو است، به واقع یک پادشاه حقیقی است. او کسی است که خبر و اخبارش نیز زیبا و دلپذیر است.
هوش مصنوعی: آنچه برای او مقدر شده، به خواستهاش پاسخ میدهد و سرنوشتش مطابق با آرزوهای او پیش میرود.
هوش مصنوعی: زمین برتری خود را از پایه تخت شاهانهاش به دست آورده و آسمان نیز به خاطر عظمت او، به مقام والایی رسیده است.
هوش مصنوعی: بخشی از زندگی و سرنوشت او به گونهای است که در هزاران خانه تاریکی وجود دارد، اما نام او باعث روشنایی و روشنی در هزاران منبر و مکان دیگر شده است.
هوش مصنوعی: در مدح او هزاران دل شاد و خوش هستند، اما در عوض از شیرینیاش هزار دفتر غم و اندوه نوشته شده است.
هوش مصنوعی: در زمان دادن و کمک به دیگران باید مانند حاتم طایی با سخاوت و آزادگی عمل کرد و در زمان تلاش و کوشش باید همچون رستم، قهرمان و با اراده بود.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که سلاحها و زرههایی که در جنگ استفاده میشوند، به خودی خود نمیتوانند مانند زره و سپر واقعی عمل کنند. بلکه این افراد، با مهارت و شجاعت خود (سنان و حسام) هستند که اهمیت دارند و توانایی آنها در نبرد بیشتر از کیفیت ابزارهای جنگیشان است. در واقع، اینجا به این نکته اشاره میشود که قدرت و توانایی فرد در جنگ مهمتر از تجهیزات اوست.
هوش مصنوعی: غضنفر در خواب خود میبیند که حسام او از شدت تب، تنش خالی و بیروح شده است.
هوش مصنوعی: فرش او به دلیل بوسههای مکرر پادشاهان، اکنون پر از آثار لبهایی است که بر آن نشستهاند.
هوش مصنوعی: خورشید در برابر یاد او مانند سایهای کمنور است و آسمان در مقایسه با تلاش و ارادهاش، ناچیز و کوچک به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: عالم به دلیل عدالت تو به گونهای شده که زمین دوباره به وضعیت پیشین خود برگشته و از ترس کبوتر به آرامش رسیده است.
هوش مصنوعی: تاج کسری به خاطر زور و قدرت تو به خاک افتاده و قصر قیصر به خاطر ترس تو ویران شده است.
هوش مصنوعی: به واسطهٔ اندیشهٔ تو، هفت آسمان روشن و درخشان است و به خاطر چهرهٔ زیبای تو، هفت سرزمین زینت یافته است.
هوش مصنوعی: برای تو چتری آماده کردهاند و به خاطر تو پرچم را فروختهاند، همچنین تخت و تاج را نیز به تو تعلق دادهاند.
هوش مصنوعی: به خاطر نور چهرهات، جهان نورانی شده و به خاطر بوی تو، دنیا معطر گردیده است.
هوش مصنوعی: اگر اراده تو، ای شاه، بر این است که در کنار نجم زهره قرار بگیری، پس این موضوع نشاندهندهی ترقی و صعود است.
هوش مصنوعی: آسمان بلند با تلاش و ارادهات قابل فتح است و زمین و دریا به اندازهی قدرت فکر تو بزرگ و وسیع هستند.
هوش مصنوعی: شاهان از شمشیر تو آن را دیدهاند که مردم از شمشیر امام علی (ع) دیدهاند.
هوش مصنوعی: شخصی که در میان مردم به خاطر موفقیتهایش مورد تحسین قرار میگیرد، به دلیل این است که او همانند حسام و سنان، راهنمایی توانا و شایسته است.
هوش مصنوعی: هرچند شعر رهی به اندازه شعرهای دیگر از لحاظ زبان و مفهوم نیست، اما شهریار به خوبی توانسته با آنها رقابت کند.
هوش مصنوعی: از طریق ضربالمثلها و گفتهها، میتوان فهمید که هیچ انسانی بینقص نیست و در کلام حتی بهترینها نیز نقصهایی دارند. بنابراین، به جای انتظار کمال از دیگران، باید پذیرای اشتباهات و عیوب آنها باشیم.
هوش مصنوعی: وقتی که بندهای در حضور تو از تو تعریف و تمجید کند، سخنان او به گوش دیگران پیامبر خوبیها و صفات تو تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: هر مدح و ستایشی که از نام تو خالی باشد، بیمعنی و ناقص است.
هوش مصنوعی: سخن به ستایش تو مانند خبرها از پیامبر هاشمی است که مورد احترام خداوند است.
هوش مصنوعی: شاه هیچ وقت به بنده هیچ ویژگی نادری عطا نکرد که در صفات با معنی و معانی دگر تکرار شده باشد.
هوش مصنوعی: کسی تمام کرد و به پایان رساند ستایش خود را، همانند باغی سرشار از زیبایی و پر از معنای گل لاله که از کلمات زیبا و دلنشین ساخته شده است.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر این است که چنانچه کسی در یک هنر یا علم به درجه بالایی از مهارت و دانش برسد، میتواند ویژگیها و مزایای آن را به بهترین شکل به دیگران معرفی کند. در واقع، او به عنوان یک استاد میتواند معانی عمیقتری را برای دیگران روشن کند.
هوش مصنوعی: در کتابخانه، سخنی بینظیر و خلاقانه به خاطر عظمت و قدرت شاه مظفر بیان شده است.
هوش مصنوعی: به آن روش، تصمیم گرفتم که این را بگویم که حکیم راشدی، آن فرد بااستعداد و سخنور، بیان کند.
هوش مصنوعی: شخصی که در حال حرکت است، مانند شخصی میباشد که برای فتح قلعه میکوشد و در زمان جنگ، پشتیبان و حافظ لشکر است و تدابیر لازم را برای آمادهسازی اردوگاه اتخاذ میکند.
هوش مصنوعی: این وزن شعری که ذکر شده، نوعی از ساختار وزنی است که در شعر به کار میرود و به نظر میرسد که در اینجا به وزن کمتری اشاره دارد. به طور کلی، وزن شعری به معنای الگوی خاصی از حرکات و سکونهای هجایی در هر خط شعر است که به شاعر کمک میکند تا روانی و زیبایی خاصی به شعر ببخشد.
هوش مصنوعی: امروز روزی است که خداوند به رشد و پیشرفت دولت سلطان ابوالمظفر توجه دارد.
هوش مصنوعی: شعر به شاعری دیگر رسید و مانند بخشندگی تو، اشعار او در جهان مشهور شد.
هوش مصنوعی: تمام شعرهای دنیا از شعر او الهام گرفتهاند، همانطور که تمام فعلها از مصدر خود نشأت میگیرند.
هوش مصنوعی: اگر نثر او به اندازه نثرهای پرمعنا نبود، نظم او نیز به اندازه نظمهای جانبخش نخواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر کسی را در نزد تو نباشد که به تو ایمان داشته باشد و تو هم به او باور نداشته باشی، راهی برای رسیدن به هدف نخواهی داشت.
هوش مصنوعی: به صحبت دربارهی او بپرداز و مراقب باش که این قصیدهای که امروز خواندهام را ببینی و درک کنی.
هوش مصنوعی: بیتردید، دانایان و فرزانهها به شما گواهی خواهند داد، اگر برحسب فضل و دانش خود، راهی به محضر شما بگشایند.
هوش مصنوعی: هر کس که محبوبش خوشبخت و موفق باشد، برای او راه موفقیت در شعر گفتن آسان خواهد بود.
هوش مصنوعی: ای خدایا، با شادی و خوشحالی، به آهنگ چنگ و با نرمی نی و ساز، بنوش.
هوش مصنوعی: چهره حوری مانند نقشی زیبا و دستش چون قد بلند سرو کشمر است.
هوش مصنوعی: این بیت به وصف زیباییها و جذابیتهای یک معشوق میپردازد. از چهرهاش که همچون ماه کامل نورانی و دلفریب است، و چشمانش که به زیبایی و جذابیت نرگس میمانند، و زلفهایش که بوی خوش عنبر میدهند و قد بلندقامتش به صنوبر شبیه است. این توصیفها به منظور نمایش زیباییهای بینظیر معشوق به کار رفتهاند.
هوش مصنوعی: در چهرهاش زیبایی خاصی نمایان است و در نگاهش جاذبهای عاشقانه و فریبنده وجود دارد.
هوش مصنوعی: شما همواره در زندگیات از نعمات و خوشبختیهای بیشتری بهرهمند باشی و در سرزمینت هر لحظه پیشرفت کنی.
هوش مصنوعی: این بیت به ما یادآوری میکند که هرگاه گل بنفشه از زمین بروید و شکوفا شود، ستارهای نیز از آسمان میدرخشد. به عبارتی دیگر، هر شکوفایی و جمالی در زمین به همراه خود نور و زیبایی از آسمان را به همراه دارد. این حالت تقارن و ارتباط بین زمین و آسمان را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: از زیبایی، خوشی و سرگرمی لذت ببر و از زندگی و خوشبختی و ثروت بهرهمند شو.
هوش مصنوعی: همواره خوشبختی و کامیابی همراه تو خواهد بود و همیشه یاریگر تو خداوند بزرگ است.
هوش مصنوعی: دنیا به خواسته تو وابسته شده است، همانطور که آسمان به تو احترام میگذارد و مقام بلند تو را با ادب و احترام پذیرایی میکند.
هوش مصنوعی: همواره چتر حمایت تو برای پیروزی و خوشبختی در کنار توست و همیشه شمشیر تو برای نصرت و سعادت در دست تو قرار دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چگونه برخورم از وصل آن بت دلبر
که سوخت آتش هجرش دل مرا در بر
طمع کند که ز معشوق برخورد عاشق
بدین جهان نبود کار ازین مخالفتر
از آنکه عاشق نبود کسی که دل ندهد
[...]
فسانه گشت و کهن شد حدیثِ اسکندر
سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر
فسانهٔ کهن و کارنامهٔ به دروغ
به کار ناید رو در دروغ رنج مبر
حدیثِ آنکه سکندر کجا رسید و چه کرد
[...]
بنوبهار جوان شد جهان پیر ز سر
ز روی سبزه بر آورد شاخ نرگس سر
خزان جهان را عهد ار چه کرده بود کهن
بهار عهد جهان باز تازه کرد ز سر
هوا نشاند ببرگ شکوفه در، یاقوت
[...]
پلی شناس جهانرا و نو رسیده براو
مکن عمارت و بگذار و خوش ازو بگذر
کرا شنیدی و دیدی که مرگ دادامان
ز خاص و عام و بدو نیک و از صغیر و کبر
اگر هزار بمانی و گر هزار هزار
[...]
بفال سعد و خجسته زمان و نیک اختر
نشسته بودم یک شب بباغ وقت سحر
ز باختر شده پیدا سر طلایۀ روز
کشیده لشکر شب جوق جوق زس خاور
فلک چو بیضۀ عنبر نمود و انجم او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.