گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کوهی

آن دلربا که در دو جهانش نظیر نیست

خود ذات ساز چیست که او را ظهیر نیست

ازلامکان ز غیب هویت نمود رو

آن حضرتی که غیروی اندر ضمیر نیست

کی نور مستطیل کشیدی بشرق و غرب

چون آفتاب روشن اگر مستنیر نیست

کی می وزید باد صبا صبح مشکبار

گر بوی زلف یار بمشک و عبیر نیست

دانسته ایم اسم صفاتش که عین ما است

لیکن ز کنه ذات کبیر و صغیر نیست

طفل ره است نزد جوانان پاکباز

پیری که ساده دل ز ازل همچو پیر نیست

تا نقش عقل و علم نشوئی ز لوح دل

کوهی تو را ز باده صافی گزیر نیست