برای آنکه ظاهر گردد اسما
تجلی می کند حضرت باشیا
بجز ذات و صفاتش نیست موجود
من و اوئیم با هم هر دو تنها
منم خال سیاه روی ماهش
میان چین زلفین مسما
جز او معروف و عارف گونه بینی
یکی بنمایدت اسم مسما
دو عالم از وجود اوست موجود
چو ماه از مهر و خار از سنگ خارا
ز تقلیب ظهور آن ذات شارح
گهی پنهان نماید گاه پیدا
ز غیر خود تبرا در ازل کرد
بوصل خویشتن دارد تولا
منزه باشد او از نفی و اثبات
چه حاصل شد بگو از لا و الا
بیاد قد او از خویش انسان
چو حرف اولین میباش یکتا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان تجلی و ظهور خداوند میپردازد و به رابطه خاص انسان با او اشاره دارد. شاعر توضیح میدهد که وجود تمام مخلوقات از وجود خدا نشأت میگیرد و جز او چیزی وجود ندارد. او خود را به عنوان جزئی از وجود خدا میبیند و میگوید که همه چیز تنها از آن واحد پدید میآید. همچنین به مفهوم وحدت وجود و دوری از نفع و اثبات اشاره کرده و یادآور میشود که خداوند فراتر از کلمات و تعاریف است و انسان باید به یکتایی او توجه کند.
هوش مصنوعی: برای اینکه نامها و صفات خداوند نمایان شوند، وجود مقدس او به ظهور میرسد.
هوش مصنوعی: جز خدا و ویژگیهای او، هیچ موجودی نیست. من و او هر دو تنها هستیم و تنها به او وابستهایم.
هوش مصنوعی: من همان نقطه سیاه روی ماه او هستم، که میان چین و شکنهای موهایش قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: جز او، همه چیز را مشهور و شناخته شده میکنی، اما او به تو نشان میدهد که اسم و مسما یکی است.
هوش مصنوعی: دو جهان به خاطر وجود او پدید آمدهاند، همانگونه که ماه از تابش خورشید و خار از سنگ سخت زنده میشود.
هوش مصنوعی: وجود آن ذات عالم که به شرح و تفسیر پرداخته، گاهی خود را مخفی میکند و گاهی ظاهر میشود.
هوش مصنوعی: از آغاز، از غیر خود بیزاری جسته و دوستی با خود را برگزیده است.
هوش مصنوعی: خود را از نفی و اثبات پاک و خالص بدارد، چون به راستی چه نتیجهای از نبود و بود به دست میآید.
هوش مصنوعی: به یاد قامت او، انسان باید به یاد ابتداییترین کلمات و معانی، یکتا و منحصر به فرد باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از دولت عشق است به من بر دو موکل
هر دو متقاضی به دو معنی نه به همتا
این وصف دلارام تقاضا کند از من
وان باز کند مدح جهاندار تقاضا
ای قبهٔ گردندهٔ بیروزن خضرا
با قامت فرتوتی و با قوت برنا
فرزند توایم ای فلک، ای مادر بدمهر
ای مادر ما چونکه همی کین کشی از ما؟
فرزند تو این تیره تن خامش خاکی است
[...]
خواهند ز فریاد یکی رسته ز فریاد
واسلام ز زنهار یکی یافته زنهار کذا
تا از بر من دور شد آن لعبت زیبا
از هجر نیم یک شب و یک روز شکیبا
بس شب که به یک جای نشستیم و همه شب
زو لطف و لطف بود وز من ناله و نینا
ای آن که تو را زهره و مه نیست همانند
[...]
با نصرت و فتح و ظفر و دولت والا
بنگر علم شاه جهان بر سر بالا
لشکر شده آسوده و تِرمَذ شده ایمن
نصرت شده پیوسته و دولت شده والا
فتح آمده و تهنیت آورده جهان را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.