گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خالد نقشبندی

هرگز ترحمی به من مبتلات نیست

معلوم شد مرا که تو خوف خدات نیست

ما در قمار عشق تو جان باختیم لیک

با آن دو رخ تو شاهی و پروای مات نیست

بهر بلای جان سخنی جستم از لبت

خرسند کن بلات مرا گر بلات نیست

گفتم مگر حیات بود لعل جانفزات

گفتا کلام بیهده کم گو حیات نیست

گر بینم از وفات به بالین پس از وفات

مقصودم از خدای به غیر از وفات نیست

خالد ز کلکت این غزل دلگشا که ریخت

جز در خور بلاغت پیر هرات نیست

 
sunny dark_mode