گنجور

 
خواجوی کرمانی

از گنج دهر بهره بجز زخم مار نیست

وز گلبن زمانه بجز نوک خار نیست

بگذر ز می که مجلسیان وجود او

حاصل ز جام دهر برون از خمار نیست

کو در میان باغ کسی یا کنار گل

کورا چو لاله خون جگر در کنار نیست

بر این قرار گرچه زنی سایبان انس

زیرا که همچو سایه دمی بر قرار نیست

تا چند سرکشی سر گردنکشان دهر

بر پای دار بین که جهان پایدار نیست

در این رباط کهنه مزن خیمه وقوف

چون واقفی که موقف او استوار نیست

هرگز نبوده است کس از روزگار شاد

ور زانک بوده است در این روزگار نیست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
قطران تبریزی

ای آنکه چون تو زیر فلک شهریار نیست

آمد بهار خرم و کس شاد خوار نیست

اندر بهی شدنت بیابد بها بهار

تا تو بهی نیابی کس را بهار نیست

تا تو بهار یافتی از درد خستگی

[...]

مسعود سعد سلمان

کس را بر اختیار خدای اختیار نیست

بر دهر و خلق جز او کامگار نیست

قسمت چنان که باید کردست در ازل

و اندیشه را بر آنچه نهادست کار نیست

بر یک درخت هست دو شاخ بزرگ و این

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
امیر معزی

سروی به‌راستی چو تو در جویبار نیست

نقشی به نیکویی چو تو در قندهار نیست

جفت مهی اگرچه به خوبیت جفت نیست

یار شهی اگر چه به خوبیت یار نیست

زلف تو مشک بارد و بر مه زره شود

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
سنایی

آن طبع را که علم و سخاوت شعار نیست

از عالمیش فخر و ز زفتیش عار نیست

جز چشم زخم امت و تعویذ بخل نیست

جز رد چرخ و آب کش روزگار نیست

آن دست و آن زبان که درو نیست نفع خلق

[...]

قوامی رازی

ساکن شو و تو طاعت ایزد کن اختیار

کز مرد بختیار جزین اختیار نیست

پرهیزگار باش و چه سودست پند من

که امروز روز مردم پرهیزگار نیست

مرد خدای شو که خدای است دستگیر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قوامی رازی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه