گنجور

 
خواجوی کرمانی

هر چند که شد چو باغ رضوان درودشت

امشب شب خرگهست نی موسم گشت

باز آی که گر شمع زبان کرد دراز

تیغ و کفن آورد که اینک سرو طشت