نی نگر با اهل دل هر دم بمعنی در سخن
بشنو از وی ماجرای خویش بیخویشتن
بلبل بستانسرا بین در چمن دستانسرا
و او چو من دستان زن بستانسرای انجمن
گر در اسرار زبان بی زبانان می رسی
بی زبانی را نگر با بی زبانان در سخن
مطرب بی برگ بین از همدمان او را نوا
ناله ی نایش نگر در پرده ی دل چنگ زن
پسته ی خندان شکر لب چون نباتش می نهند
از چه هر دم می نهند از پسته قندش در دهن
ایکه چون نی سوختی جانم چو نی را ساختی
تا که فرمودت که هر دم آتشی در نی فکن
همچو من بی دوستان در بوستانش خوش نبود
زان بریدست از کنار چشمه و طرف چمن
راستی را گوئی از شیرین زبانی طوطیست
هر نفس در شکرستان سخن شکّر شکن
گفتم آخر بازگو کاین ناله ی زارت ز چیست
گفت خواجو من نیم هر دم چه می پرسی ز من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احوالات و احساسات عاشقانه و چالشهای ارتباط انسانی میپردازد. شاعر به علاقمندان به صفات روحی و معنوی اشاره میکند و ماجرای خود را از زبان بلبل بستان بیان میکند. او به زیبایی و شگفتی زبان بیزبانان اشاره مینماید و از نالهها و دردهای جانسوز سخن میگوید. در نهایت، شاعر از پریشانحالی خود و بیدوستی در بوستان شکایت دارد و از طوطی شیرینزبان میخواهد تا از دلتنگیهای او بگوید، اما طوطی پاسخ میدهد که او نمیتواند همیشه توضیحی دهد. این شعر در کل ناخودآگاه عشق، درد و زیبایی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: با اهل دل هر لحظه صحبت کن و از آنها بشنو که چه داستانهایی از زندگیشان دارند، بدون اینکه خودت را درگیر کنی.
هوش مصنوعی: بلبل باغ در حال آواز خواندن است و در چمنزاری که او در آن است، من هم مانند او به سرودن و ترانهسرایی مشغولم.
هوش مصنوعی: اگر به درک اسرار زبان کسانی که خود زبان ندارند نائل شوی، باید بیزبانی را در گفتگو با آنها مد نظر داشته باشی.
هوش مصنوعی: به تماشای نوازندهای بدون ساز برو و ببین که چطور از دوستانش مینالد. در دل بسیار احساسات نهفته است، پس به آنها آهنگی بزن.
هوش مصنوعی: پستهای که لبخند میزند و مانند نبات شیرین است، به خاطر طعم خوشش همیشه در دهن قرار دارد و هر بار که از آن میگذارند، قندش را احساس میکنند.
هوش مصنوعی: ای که مانند نی، جانم را به آتش کشیدی و مرا به یاد نی انداختی، تا به من بگویی هر لحظه شعلهای در نی بیفروز.
هوش مصنوعی: در باغی مثل باغ من، نبودن دوستان باعث غم و ناراحتی است؛ از همین رو، او از کنار چشمه و درختان چمن دور شده است.
هوش مصنوعی: واقعاً که تو از شیرینی سخن گفتن به طوطی میمونی که هر نفس در جایی پر از شکر، سخنانی شیرین و لذتبخش بیان میکند.
هوش مصنوعی: گفتم که چرا این قدر غمگینی و ناله میکنی؟ او پاسخ داد که من، خواجو، هر روز دردی دارم که تو نمیدانی و نیازی به پرسیدن نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاه گیتی خسرو لشکرکش لشکرشکن
سایهٔ یزدان شه کشور ده کشورسِتان
ای دننده همچو دن کرده رخان از خون دن
خون دن خونت بخواهد ریخت گرد دن مدن
همچو نخچیران دنیدی، سوی دانش دن کنون
نیک دان باید همیت اکنون شدن ای نیک دن
راه زد بر تو جهان و برد فر و زیب تو
[...]
سوسن و سنبل نمود از زلف و عارض یار من
سنبلی بس با بلا و سوسنی بس با فتن
سوسن از سیم پلید و سنبل از مشک سیاه
در پلیدی صد ملاحت ، در سیاهی صدشکن
نوروزیب از روی و قد او همی خواهند دام
[...]
ای نهاده بر میان فرق جان خویشتن
جسم ما زنده به جان و جان تو زنده به تن
هر زمان روح تو لختی از بدن کمتر کند
گویی اندر روح تو مضمر همیگردد بدن
گر نیی کوکب، چرا پیدا نگردی جز به شب
[...]
ای سهی سرو روان از تو بهشت آئین چمن
روی تو ماهست و گرد ماه از انجم انجمن
مشک داری بر شقایق ورد داری بر عقیق
سرو داری بر گل و شمشاد داری بر سمن
از نسیم زلف تو همچون شمن گردد صنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.