گنجور

 
خواجوی کرمانی

زهی ز چرخ برین برده در بلندی آب

نشانده رفعت تو باد بادگیر سحاب

بیاد باده گساران مجلست خورشید

ببزمگاه افق نوش کرده جام شراب

ز شوق پرده سرایان ساحتت ناهید

به پرده های فلک در فکنده بانگ رباب

مقیم بر در و دیوار عیش خانه ی تو

همای سدّره نشیمن نشسته همچو ذباب

ز جرعه ی طرب انگیز می پرستانت

مدام خسرو انجم فتاده مست و خراب

بود طیور ترا گلشن بقا بستان

سزد و حوش ترا سبزه زار گردون غاب

زحل ز بهر بنایت چو هندوی طیان

بدلو ریخته بر گل ز بحر اخضر آب

خرد بمعتکفان درت بعهد وزیر

خطاب کرده که طوبی لهم و حسن مآب

نهال روضه ی دولت که چرخ دولابی

بود بگلشن او سر فکنده چون دولاب

سپهر اختر اقبال شمس دولت و دین

که ماه را رسد از آفتاب رایش تاب

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
فرخی سیستانی

چو سیر گشت سر نرگس غنوده ز خواب

گل کبود فرو خفت زیر پرده آب

چو سرخ گل بسر اندر کشید سبز ردا

نمود باغ بدان شمعهای خویش اعجاب

ز لاله باغ پر از شمع بر فروخته بود

[...]

ازرقی هروی

بفرخی و سعادت بخواه جام شراب

که باز باغ برید از پرند سبز ثیاب

ز رنگ میغ و ز برگ شکوفه پنداری

زمین حواصل پوشید و آسمان سنجاب

بشاخ سوسن نازک قریب شد قمری

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
قطران تبریزی

شده است بلبل داود و شاخ گل محراب

فکنده فاخته بر رود و ساخته مضراب؟

یکی سرود سراینده از ستاک سمن

یکی زبور روایت کننده از محراب

نگر که پردر گردید آبگیر بدانکه

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

مرا ازین تن رنجور و دیده بی خواب

جهان چو پر غرابست و دل چو پر ذباب

ز بهر تیرگی شب مرا رفیق چراغ

ز بهر روشنی دل مرا ندیم کتاب

رخم چو روی سطرلاب زرد و پوست بر او

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه