خواجوی کرمانی
»
دیوان اشعار
»
صنایع الکمال
»
حضریات
»
قطعات
»
شمارهٔ ۱۸ - فی تاریخ وفات شمس الدین محمدشاه و کتب علی بنائه
مه سپهر هنر شمس دین محمدشاه
زلال مشرب دین و نهال گلشن داد
در اول شب یوم الخمسین در شوال
میان خفتن و شام آخر مه مرداد
دوده گذشته ز عمرش ز جور دور فلک
بیک دو روزه مرض سال هشت و نه هشتاد
چو تندباد اجل در رسید در نفسی
برفت خرمن همرش بجملگی برباد
چه روز بود که آن روز را زوال رسید
چه ماه بود که آن ماه در محاق افتاد
هنوز گلشنش از شهپر غراب ایمن
هنوز سوسنش از برگ ضمیران آزاد
چو او بخلد از نشیمن خاک
نهاده شد سر سال این مقام را بنیاد
بدان امید که هر کس که در رسد گوید
که آن جوان بهشتی غریق رحمت باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است دربارهٔ فوت شمس دین محمدشاه، هنرمند و شخصیتی برجسته. شاعر در این اشعار به مرور زمان و اثرات از دست دادن او اشاره میکند و احساسات غم و اندوه را نسبت به این مرگ ابراز میدارد. به توصیف موقعیتی از زندگی او میپردازد و به تقدیر از ویژگیهای او و آرزو برای آرامش روحش میپردازد. شاعر همچنین اشاره دارد که یاد او همچنان در دلها باقی خواهد ماند و امیدوار است که هر کسی که به یاد او بیفتد، برایش دعا کند.
هوش مصنوعی: درخشش آسمان هنر مانند خورشید دین محمدشاه است که مظهر پاکی و منشأ گلستان مذهب و اخلاق میباشد.
هوش مصنوعی: در ابتداي شب روز پنجاهم از ماه شوال، در ميان خواب و غروب، آخرين شب از ماه مرداد است.
هوش مصنوعی: شخصی از سختیها و کملطفیهای زمانه میگوید و بیان میکند که بر اثر این تحولات، بعضی از سالها بر او فشار زیادی وارد کرده و حالا درگیر یک بیماری شده است. او به یاد میآورد که چگونه سالهای گذشته عمرش تحت تأثیر ناملایمات قرار گرفته و اکنون در یک دوره سخت از زندگی به سر میبرد.
هوش مصنوعی: زمانی که باد ناگهانی مرگ فرا رسید، در یک لحظه همهی خوشیها و نعمتها از میان رفتند و به کلی نابود شدند.
هوش مصنوعی: چه روز غمانگیزی بود که آن روز به پایان رسید و چه ماهی بود که آن ماه در تاریکی فرو رفت.
هوش مصنوعی: گلزارش هنوز از پرواز کلاغها در امان است و نیّایش هم هنوز از اندیشههای درونی دیگران بینصیب نمانده است.
هوش مصنوعی: زمانی که او از دنیای خاکی خود جدا شد، این مقام را در آغاز سال پایهگذاری کرد.
هوش مصنوعی: هرکس که با امید به او نزدیک شود، خواهد گفت که آن جوان بهشتی است و غرق در رحمت خداوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جهان به کام خداوند باد و دیر زیاد
برو به هیچ حوادث زمانه دست مداد
درست و راست کناد این مثل خدای ورا
اگر ببست یکی در، هزار در بگشاد
خدای عرش جهان را چنین نهاد نهاد
[...]
خدای عرش جهان را چنین نهاد نهاد
که گاه مردم ازو شادمان و گه ناشاد
مباش غمگین یک لفظ یاد گیر لطیف
شگفت و کوته ، لیکن قوی و با بنیاد
یمین دولت شاه زمانه با دل شاد
بفال نیک کنون سوی خانه روی نهاد
بتان شکسته و بتخانه ها فکنده ز پای
حصارهای قوی بر گشاده لاد از لاد
هزار بتکده کنده قوی تر از هرمان
[...]
همی ستیزه برد زلف یار با شمشاد
شگفت نیست گر از وی همیشه باشم شاد
گهی بپیچد و بستر بسیجد از دیبا
گهی بتازد و زنجیر سازد از شمشاد
ز قیر بر گل خندان هزار سلسله بست
[...]
دگر نخواهم گفتن همی ثنا و غزل
که رفت یکسره بازار و قیمت سرواد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.