از روضه ی نعیم جمالش روایتیست
و آشوب چین زلف تو در هر ولایتیست
گویند بر رخ تو جنایت بُود نظر
لیکن نظر بغیر تو کردن جنایتیست
فرهاد را چو از لب شیرین گزیر نیست
در گوش او ملامت دشمن حکایتیست
گفتم که چیست آن خط مشکین بر آفتاب
گفتا بسان روی من از حسن آیتیست
ارباب عقل گرچه نظر نهی کرده اند
لیکن ز جان صبور شد تا بغایتیست
آمد کنون بدایت عمرم بمنتها
لیکن گمان مبر که غمش را نهایتیست
گفتم مرا بکشت غمت گفت زینهار
خواجو خموش باش که این خود عنایتیست
در تنگنای حبس جدائی توقعم
از آستان حضرتعالی حمایتیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر اشاره به زیبایی و جذابیت معشوق دارد. شاعر به توصیف چهره و زلف محبوبش میپردازد و از اثرات عمیق عشق و غم فراق سخن میگوید. او از جذابیت چهره محبوبش میگوید که حتی نگاه به او هم نوعی از جنایت بهحساب میآید و وضعیت خود را شبیه به فرهادی میداند که از لب شیرین محبوبش دور است. شاعر همچنین به زیبایی خط و سیاهی موهای محبوب اشاره میکند و از عقل و درک اربابان نیز سخن میگوید که به دلیل عشق، دچار سردرگمی شدهاند. در پایان، شاعر با اشاره به مشکلات و تنهاییاش، از محبوب درخواست حمایت و توجه میکند.
هوش مصنوعی: از زیباییهای او داستانهای زیادی وجود دارد و هرجای دنیا که بروی، بینظمی و زیبایی موهای تو حس میشود.
هوش مصنوعی: میگویند که نگاه به چهرهی تو گناهی بزرگ است، اما واقعا گناه این است که به غیر از تو کسی را نگاه کنیم.
هوش مصنوعی: فرهاد که از شیرین دوری ندارد، هرگونه انتقاد یا سرزنش دشمنان در گوش او فقط یک داستان است.
هوش مصنوعی: گفتم آن خط سیاه که در آفتاب نمایان است چیست؟ او جواب داد: همچون چهره زیبا من نشانهای از زیبایی است.
هوش مصنوعی: اگرچه بزرگان و صاحبان دانش درباره عقل نظر دادهاند، اما حقیقت این است که صبر از جان انسان به هدفی بالاتر دست پیدا میکند.
هوش مصنوعی: حالا که عمرم به پایان نزدیک شده است، اما فکر نکن که درد و اندوهش پایانپذیر است.
هوش مصنوعی: به او گفتم که غم تو مرا از پای درآورده، اما او پاسخ داد که زنهار، خواجو، سکوت کن زیرا این خودش نشان نعمت و توجهی است.
هوش مصنوعی: در شرایط سخت و دشوار جدایی، تنها امید من حمایت از طرف شماست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فرهادوارم از لب شیرین گزیر نیست
ور کوه محنتم به مثل بیستون شود
همین شعر » بیت ۳
فرهاد را چو از لب شیرین گزیر نیست
در گوش او ملامت دشمن حکایتیست
چون روی تو ز مصحف تنزیه آیتیست
هرجا که آیتیست در آنجا درایتیست
از من قبول کن سخن خوش، باعتقاد :
هرجا درایتیست هم آنجا هدایتیست
آخر نگشت عشق و بپایان رسید عمر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.