گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خواجوی کرمانی

خودپرستی مکن ار زان که خدا می‌طلبی

در فنا محو شو ار ملک بقا می‌طلبی

خبر از درد نداری و دوا می‌جویی

اثر از رنج ندیدی و شفا می‌طلبی

ساکن دیری و از کعبه نشان می‌پرسی

در خرابات مغانی و خدا می‌طلبی

کارت از چین سر زلف بتان در گره است

وین عجب‌تر که از آن مشک ختا می‌طلبی

اگر از سرو قدان مهر طمع می‌داری

از بن زهر گیا مهر گیا می‌طلبی

خبر از انده یعقوب نداری و مقیم

بوی پیراهن یوسف ز صبا می‌طلبی

کی دل مرده‌ات از باد صبا زنده شود

نفس عیسوی از باد هوا می‌طلبی

دُردیِ دَردکش ار زان که دوا می‌خواهی

بادهٔ صاف خور ار زانک صفا می‌طلبی

خیز خواجو که در این گوشه نوا نتوان یافت

به سپاهان رو اگر زانک نوا می‌طلبی

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
خواجوی کرمانی

همین شعر » بیت ۳

ساکن دیری و از کعبه نشان می پرسی

در خرابات مغانی و خدا می طلبی

حافظ

در خراباتِ مُغان نورِ خدا می‌بینم

این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم

نسیمی

ای که حاجت ز در اهل ریا می‌طلبی

نقد مقصود کجا و تو کجا می‌طلبی

جای آن است که خون تو بریزند ای دل!

سست‌همت! نظر از غیر چرا می‌طلبی؟

تا تو در بند خودی راه به جایی نبری

[...]

صائب تبریزی

ای که از بی‌بصران راه خدا می‌طلبی

چشم بگشای که از کور عصا می‌طلبی

ای که داری طمع وقت خوش از عالم خاک

نور از ظلمت و از درد صفا می‌طلبی

ای که داری طمع مهر و وفا از خوبان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه