ای دلم ز زلف سیهت زنّاری
نافه ی مشک تتار از سر زلفت تاری
خط مشکین تو از غالیه بر صفحه ی ماه
گرد آن نقطه ی موهوم کشد پرگاری
بر گل عارضت آن خال سیاه افتادست
همچو زنگی بچه ئی بر طرف گلزاری
گر کسی برخورد از لعل لبت اولی من
ور دل از دست رود در سر زلفت باری
کار زلف سیهت گر بدلم دربندست
سهل باشد اگرش زین بگشاید کاری
دلم آن طرّه هندو بسیه کاری برد
چون فتادم من بیدل بچنان طرّاری
نرگس مست تو گر باده چنین پیماید
نیست ممکن که ز مجلس برود هشیاری
گرهی از شکن زلف چلیپا بگشای
تا بهر موی ببندم پس ازین زنّاری
ظاهر آنست که ضایع گذرد عمر عزیز
مگر آن دم که بر آری نفسی با یاری
میل خاطر بگلستان نکشد خواجو را
اگرش دست دهد طلعت گلرخساری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت محبوبی پرداخته که با زلف سیاه و خطوطی از مویش دل شاعر را تسخیر کرده است. شاعر به نحوی با مهارت معشوق را توصیف میکند و از تأثیر زیباییاش بر دل و جانش سخن میگوید. ذکر خال سیاه بر صورت محبوب و به تصویر کشیدن حسرت و درد عاشقانه، نشاندهندهی شدت احساسات شاعر است. همچنین، اشاره به تاثیر باده و مستی ناشی از عشق، عمق و شدت عواطف عاشق را به نمایش میگذارد. در نهایت، شاعر به حالتی از نگرانی درباره گذر عمر و عشق میرسد و به زیبایی و روح زندگی در گلستان عشق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: دلم به خاطر زلف سیاه تو به شدت درگیر شده است. بوی خوشی که از موهایت میآید، مانند عطر مشک است و تار موهایت همچون رشتهای از زیبایی و جذابیت است.
هوش مصنوعی: خط زیبای تو همچون عطر خوشبو بر سطح ماه به سمت آن نقطهی خیالی، دلربا و جذاب میکشد.
هوش مصنوعی: بر روی صورت تو لکهای تیره قرار گرفته است که مانند لکهای از زنگ بر روی گلزار میباشد.
هوش مصنوعی: اگر کسی از زیبایی لبت لذت ببرد، من که دوستم در عشق تو حتی اگر دل از دست ببرم، اهمیت ندارد.
هوش مصنوعی: اگر زلفهای سیاه تو بر دلم تأثیر گذارده باشد، چه آسان است که اگر تو این زلفها را باز کنی، کارها سامان بگیرد.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر آن موهای زیبا و دلفریب هندی بسیار تحت تأثیر قرار گرفت، چرا که وقتی به آن زیبایی برخوردم، بیخبر از خودم شدم.
هوش مصنوعی: اگر نرگس زیبای تو اینگونه شراب بنوشد، به هیچ وجه امکان ندارد که هشیاری از مجلس بیرون رود.
هوش مصنوعی: اگر بتوانی گرهای از بافت موهای پیچیدهات را باز کنی، پس من بعد از این برای زلف تو دامنگیر و جذاب خواهم شد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که عمر گرانبها و ارزشمند ما به هدر میرود، مگر اینکه در لحظهای به اوراقی از زندگی خود توجه کنیم و با عزم و نیت جدی از آن بهرهبرداری کنیم.
هوش مصنوعی: خواجو اگر به زیبایی و چهره دلنشین یک گلرخ نظر بیفکند، دیگر دلش به باغ و گلستان نمیکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای نگاری که ز دل کفر و ز رخ دین آری
دل من بردی و کردی رخ من دیناری
چشم تو دین برباید رخ تو باز دهد
چه بلائی تو که هم دین بر و هم دین آری
گل با خار بود نرگس بی خار بود
[...]
هر کجا تازه بخندید گل رخساری
بر رخم بشکفد از خون جگر گلزاری
عشق بازی به جهان کار چو من بی کاریست
که جزین کار ندانم من ومشکل کاری
بر دل از عشق حرج نیست که نادر یابی
[...]
خبر از عیش ندارد که ندارد یاری
دل نخوانند که صیدش نکند دلداری
جان به دیدار تو یک روز فدا خواهم کرد
تا دگر برنکنم دیده به هر دیداری
یعلم الله که من از دست غمت جان نبرم
[...]
ای نسیم سحری هیچ سر آن داری
کز برای دل من روی به جانان آری
پیش آن جان و جهان عرض کنی بندگیم
باز بر لوح دلش نقش وفا بنگاری
ور مجالی بودت گو که فلان میگوید
[...]
آخر ای دوست به من به من باز نظر کن باری
چه شود گر شود آسوده ز یاری یاری
گاه گاهی چه شود گر به سرم برگذری
تا مرا هم به خیالت شود استظهاری
ترکِ طوفِ چمن باغِ وفا نتوان کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.