سحر بگوش صبوحی کشان باده پرست
خروش بلبله خوشتر زبانک بلبل مست
مرا اگر نبود کام جان و عمر دراز
چه باک چون لب جانبخش و زلف جانان هست
اگر روم بدود اشک و دامنم گیرد
که از کمند محبت کجا توانی جست
امام ما مگر از نرگس تو رخصت یافت
چنین که مست به محراب می رود پیوست
ز بسکه در رمضان سخت گفت عالم شهر
چو آبگینه دل نازک قدح بشکست
چگونه از سر جام شراب برخیزد
کسی که در صف رندان دُردنوش نشست
بمحشرم ز لحد بی خبر برانگیزند
بدین صفت که شدم بیخود از شراب الست
عجب نباشد اگر آب رخ بباد رود
مرا که باد بدستست و دل برفت از دست
کنون ورع نتوان بست صورت از خواجو
که باز بر سر پیمانه رفت و پیمان بست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به شادی و لذتبردن از زندگی و مینوشی اشاره کرده و بیان میکند که اگرچه عمر و زندگی کوتاه است، اما زیبایی و دلربایی معشوقهاش او را به لذت بردن از لحظههای شیرین زندگی ترغیب میکند. او همچنین به عشق و وابستگی عمیق خود اشاره دارد و انتظار دارد که دیگران نیز همین حس را درک کنند. در نهایت، شاعر بیان میکند که در چنین حالتی، نمیتوان از لذایذ دوری گزید و انکار کرد که زندگی سرشار از شادی و محبت است.
هوش مصنوعی: در سحرگاه، صدای خوش شرابنوشان به گوش میرسد، که با صدای دلنشین بلبل مست، به شادی و آواز مشغولاند.
هوش مصنوعی: اگر من کام و لذتی از زندگی و عمر طولانی نداشته باشم، چه اهمیتی دارد، چون لبهای خوشبخت و موی محبوبم در کنارم هست.
هوش مصنوعی: اگر بروم و اشکهایم بریزند و دامنم را بگیرند، چگونه میتوانی از دام عشق فرار کنی؟
هوش مصنوعی: امام ما فقط به خاطر نگاه تو مجاز شده که به حالت نشئه و مستی به عبادت برود و همیشه در حال ارتباط با حق است.
هوش مصنوعی: به خاطر سخنانی که در ماه رمضان گفته شده، شهر به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. مانند اینکه دل لطیف و حساس من به خاطر این صحبتها، چون جام بلورین شکسته شده است.
هوش مصنوعی: چطور ممکن است کسی که در جمع میگساران نشسته و از شراب نوشیده است، از لیوانش فاصله بگیرد و برخیزد؟
هوش مصنوعی: در روز قیامت، من از قبر بیخبر برمیخیزم و این حالت من به خاطر نشئهای است که از شراب زمان الست (آغاز آفرینش) دارم.
هوش مصنوعی: شگفتی ندارد اگر آب چهرهام به باد برود، چرا که باد در دست است و دل من از دست رفته است.
هوش مصنوعی: اکنون نمیتوان از تقوا و پرهیزکاری در برابر خواجو یاد کرد، زیرا او دوباره به میخانه بازگشته و پیمانی برقرار کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلیل نصرت حق زخم نیزه عربست
از اوست هر چه به شرک اندر از بدی شغب است
رسیده ماه محرم به سال پانصد و شصت
به بارگاه وزیر خدایگان بنشست
که تا نظر کند اندر جمال طلعت او
که هیچ شه را مانند او وزیری هست
خجستهرای و همایونلقا و فرّخفال
[...]
کسی نرست ز دنیا مگر خدای پرست
در این زمانه هر آن کس که او به مرد برست
جهان بی خبر آن است و جای بی ادبان
سریر کفر بلند و سرای ایمان پست
رها مکن که جهان تاج بر سر تو نهد
[...]
رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل
شدی و رفت بهین حاصل جهان از دست
زمانه نی در مردی در کرم بشکست
سپهر نی دم شخصی دم هنر دربست
دلم حریق وفاتت چو کرد خاکستر
[...]
چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
دگر به روی کسم دیده بر نمیباشد
خلیل من همه بتهای آزری بشکست
مجال خواب نمیباشدم ز دست خیال
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.