گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خواجوی کرمانی

بده آن راح روان بخش که در مجلس خاص

مایه ی روح فزائی بود از روی خواص

دوستان شمع شبستان و پریوش ساقی

ماه خوش نغمه نواساز و حریفان رقّاص

عقل را ره نبود بر در خلوتگه عشق

عام را بار نباشد بسرا پرده ی خاص

ای بسا دُرّ گرانمایه که آید بکنار

تا درین بحر بود مردم چشمم غوّاص

آخر ای فاتحه ی صبح باخلاص بدم

که خلاص از شب هجران نبود بی اخلاص

وحشی از قید تو نگریزد ارش تیغ زنی

که گرفتار کمندت نکند یاد خلاص

خالص آید چو زر از روی حقیقت خواجو

گر تو در بوته عشقش بگدازی چو رصاص

 
 
 
کوهی

از حجب های تعین دل اگر یافت خلاص

در حرم عشق شود خاص الخاص

ذره وصلش بکف آور که جهان پرتو او است

جان که در بحر دل و دیده خود شد غواص

پیش خورشید جمالش که همه پرتو اوست

[...]

فیض کاشانی

جان نخواهد که شود ز آتش شوق تو خلاص

ماهی دلشده در بحر خیالت غواص

به هواداری تو شمع صفت از سر سوز

کردم ایثار تن خویش ز روی اخلاص

هم چو پروانه بر شمع جمال تو تمام

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
رضاقلی خان هدایت

غایب از خویش شو و حاضر ما باش مدام

تا که سازیم ترا منسلک سلک خواص

رو به هر کار که آری چه به غیبت چه حضور

اولا بایدت از حضرت ما آشر خاص

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه