چون سایبان آفتاب از مشک تاتاری کند
روزِ منِ بد روز را همچون شب تاری کند
از خستگان دل می برد لیکن نمیدارد نگه
سهلست دل بردن ولی باید که دلداری کند
زینسان که من دنیا و دین در کار عشقش کردهام
یاری بود کو هر زمان با دیگری یاری کند
تا کی خورم خون جگر در انتظار وعدهاش
گر میدهد کام دلم چندم جگرخواری کند
گویند اگر زاری کنی دیگر نیازارد تو را
سلطان چه غم دارد اگر با زاریای زاری کند
همچون کمر خود را به زر بر وی توان بستن ولی
چون زر نبیند در میان آهنگ بیزاری کند
بر عاشقان خسته دل هر شب شبیخون آورد
چون زورمندست و جوان خواهد که عیاری کند
گو غمزه را پندی بده تا ترک غمسازی کند
یا طرّه را بندی بنه تا ترک طرّاری کند
خواجو اگر زلف کژش بینی که بر خاک اوفتد
با آن رسن درچه مرو کان از سیهکاری کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و دردهای ناشی از عشق میپردازد. شاعر از سایهی آفتاب و خستگی دل میگوید و بیان میکند که عشق، هم دنیا و هم دین را تحت تأثیر قرار میدهد. او از انتظار و امید به وصال میگوید، در حالی که تحمل درد جدایی سخت است. دلنازکی عاشقان و ناتوانی در فراموش کردن محبوب نیز در این اشعار حس میشود. شاعر به تأثیر زاری و سوگواری اشاره میکند و نشان میدهد که عشق واقعی، نیاز به حمایت و یاری متقابل دارد. در نهایت، با توجه به زیبایی محبوب و ادای هماهنگیهای میان عشق و درد، به تداوم این احساسات اشاره میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که سایبانی از مشک تاتاری بر سر آفتاب بیفتد، روز بد من به قدری تیره و تار میشود که مانند شب به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: دلهای خسته را به راحتی میتوان تسخیر کرد، اما نگهداشتن آنها کار آسانی نیست. بردن دل دیگران ساده است، اما برای نگهداری از آنها نیاز به محبت و دلجویی داریم.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق او تمام دنیا و دین را فدای او کردهام، و او کسی است که همیشه به یاری دیگران میشتابد.
هوش مصنوعی: تا کی باید در انتظار وعدهاش خون دل بخورم؟ اگر او به آرزویم پاسخ میدهد، چند بار باید جگر خود را بسوزانم؟
هوش مصنوعی: میگویند اگر گریه کنی دیگر کسی به تو آسیب نمیزند، اما آیا سلطان نگران است که تو با زاری و گدایی درخواستی داشته باشی؟
هوش مصنوعی: شخص میتواند کمر خود را با طلا ببندد، اما اگر طلا را نبیند، از آهنگ و شرایط آن ناخشنود میشود.
هوش مصنوعی: هر شب بر دلهای عاشق و خسته، حملهای میشود، زیرا او قوی و جوان است و میخواهد نشان دهد که چقدر شجاع و دلیر است.
هوش مصنوعی: به کسی که زیبایی و دلربایی دارد راهی نشان بده تا از دلخوری و اندوه دست بردارد، یا اگر مویی به عنوان زیبایی دارد، آن را ببند تا از بازیگوشی و فریبندگی خود کاسته شود.
هوش مصنوعی: اگر زلف کج او را ببینی که به زمین افتاده و با آن ریسمان درگیر است، از او دور نشوید چون ممکن است به خاطر کارهای ناشایستش به این حال دچار شده باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن کیست کز رویِ کرم، با ما وفاداری کند
بر جایِ بدکاری چو من، یک دَم نکوکاری کند
اول به بانگِ نای و نی، آرد به دل پیغامِ وی
وانگه به یک پیمانه مِی، با من وفاداری کند
دلبر که جان فرسود از او، کامِ دلم نَگْشود از او
[...]
با زلفت از بوهمسری چون مشک تاتاری کند
رخساره تاری زاین گنه در نافه اش تاری کند
گفتی به چشم مست خودتا دل ز هشیاران برد
چشم تونگذارد که کس یک لحظه هشیاری کند
من پارسایم ای پسر شوم ترسا ز بس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.