شمارهٔ ۲۹ - فی مدح الصاحب السعید تاج الدین العراقی و تهنیة بولادة ابنه
منهی جانم رساند از عالم معنی خبر
کای حدیثت همچو جان در عالم معنی سمر
تا بچند از تیری مغموم باشی کاین زمان
ماه شادی آمد از زیر غمام غم بدر
منفجر شد لاله زار دین و دولت را عیون
منشعب شد بوستان ملک و ملت را شجر
اختری مسعود شد تابنده از برچ شرف
گوهری مشهور شد رخشنده از درج هنر
روضه ی امال شد ز ابر سعادت مبتسم
دوحه ی اقبال گشت از فیض دولت بارور
بلبلی بر شاخسار ملک شد دستانسرای
گلبنی از بوستان سروری آمد ببر
اتفاق آفتاد میلاد مه اوج جلال
در زمانی از زمانها بهتر و مسعودتر
سیف دین الحق و الدنیا سعید آن کز علو
بر سر سیاره خواهد زد چو سینش دادگر
ذال و میم و ها ز هجرت رفته در روز الف
فصل ثانی وقت پیشین نیمه ماه صفر
زهره را ساعت خدیو و روز را خور پادشاه
وز فرح در تاسع طالع قدح نوشیده خور
کژدم کژدم در آندم کرده از مشرق طلوع
وز سعود آسمانی بوده در طالع اثر
بر بز کوهی زده تیر نظر با مشتری
آنکه بدر قاصدش خواند خرد یعنی قمر
وز قران هم قاضی اقلیم سادس منصرف
کرده در تثلیث ماه خرگه ثالث نظر
پاسبان هفتمین ایوان که کیوان نام اوست
ساخته از دلو چرخ لاجوردی آبخور
رود ساز مجلس علوی که ناهیدش نهند
کرده در خلوتسرای تیر مستوفی مقر
قیصر قصر سپهر و منشی دیوان چرخ
روی در رو کرده در کاخ قمر با یکدگر
صاحب طالع بایوان شه انجم در اوج
وانگهش افتاده از او تا دبر عاشر گذر
وضع اختر چون برین منوال باشد روشنست
کاسمانرا خاک پای او بود کحل بصر
خیز و این ساعت که از تأثیر روح نامیه
شاخ سر سبز وزارت را ببار آمد ثمر
رشته ئی لؤلؤ ز بحر طبع موج افکن بر آر
تحفه ئی از بهر پای انداز آن حضرت ببر
بر سر مهدش که گردون می کند ز اختر نثار
گرنه جان افشان کنی از خرّمی باری گذر
عیسئی بر چرخ بین خورشید را از وی ضیا
مهدیئی در مهد بین دجّال را از وی ضرر
مقدمش میمون و فرخ بر وزیر شرق و غرب
روی میمونش مبارک بر خدیو بحر و بر
صاحب صاحبقران و سرور گردن فراز
خواجه ی خورشید رای و آصف جمشید فر
تاج دین و دولت آن دستور عادل دل که هست
شاه هفت اقلیم چرخ از چاکرانش یکنفر
بارگاه جاه او را پاسبان حفظ و امان
لشگر اقبال او را پیشرو فتح و ظفر
در جهان ظل ظلیل او کنور فی السواد
در دلم مهر مدیح او کنقش فی الحجر
بنده ی رای منیرش هم سپهر و هم نجوم
تابع حکم مطاعش هم قضا و هم قدر
کسوت تعظیم او را دست خیاط ازل
ساختست از اطلس سیمابی چرخ آستر
گر بچشم هیبت اندازد نظر بر کائنات
منقطع گردد هیولی را تعلق با صور
خصم تر دامن چو آرد رخ بپیشش در گریز
گیردش دامن سرشک دیدگان کاین المغر
تا زند از ملک خاور بردبار نیمروز
شاه ملک افروز تیغ افراز مشرق تخت زر
بر سر سیاره باد از نعل خنک او کلاه
بر میان کوه باد از بهر طوع او کمر
همچو سدره رفعتش بی منتها این نونهال
همچو دریا آب رویش بیحد این روشن گهر
چون مه کنعان نسیمش راحت جان عزیز
وز عزیزی نقش رویش قرة العین پدر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف و تمجید از یک شخصیت مهم یا پادشاه میپردازد که در زمان خود به عنوان منجی و مایه خوشبختی و عدالت معرفی شده است. نویسنده از زبان شعر به تجلیل از بهار شادی و شکوفاییهای جدید در دوران او میپردازد.
شخصیت مورد نظر به عنوان یک ستاره روشن در آسمان دین و عدالت شناخته میشود و تولد او را به عنوان فرصتی تاریخی و مبارک توصیف کرده است. در این متن به ویژگیهای او از جمله عدل و اقتدار اشاره شده و بیان شده که سرنوشت جهان تحت تأثیر وجود اوست.
در پایان، متن با زبانی توأم با احترام و عشق به تجلیل از این پادشاه و نقش وی در سرنوشت جهان میپردازد و به جایگاه او در تاریخ و ستایش از ویژگیهای او اشاره دارد.
هوش مصنوعی: جان من از دنیای معنوی به من خبر میدهد که حرف تو همچون جان در آنجا زنده و پرمعناست.
هوش مصنوعی: مدت زیادی را نمیتوانی در اندوه بمانی، زیرا اکنون زمان شادی فرارسیده و غمها کمکم کنار میروند.
هوش مصنوعی: نیامد نهضت و انقلاب، زمین و زمان را پر از نور و سرسبزی کرد و زیبایی و شکوه کشور و مردم را به اوج خود رساند.
هوش مصنوعی: ستارهای خوشبخت و درخشان میشود که از مقام شرافت و ارزشمندیاش تابندگی پیدا میکند و همچنین، شخصیتی با هنر و هنرمندی، به شهرت و روشنی میرسد.
هوش مصنوعی: باغ خوشبختی با بارش رحمت آباد و شاداب شد و درختانش از نعمت و موفقیت پرثمر گشتند.
هوش مصنوعی: پرندهای بر شاخههای درخت نشسته و آواز میخواند، در باغی پر از گل و زیبایی. بادی خوش، بوی خوش گلها را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: در زمانی خاص و ویژه، ظهور و تولدی رخ داد که درخشش و شکوه آن بسیار بالا و ارزشمند بود.
هوش مصنوعی: دنیا به کسی میبالد که با قدرت و دقت بر اوضاع مسلط است و همچون ستارهای درخشان، بر فراز دیگران خواهد درخشید. او با انصاف و عدالت خود، همگان را به خوبی رهنمون میشود.
هوش مصنوعی: حروف ذال، میم و ها نشاندهنده هجرت هستند و در روز الف از فصل دوم و در نیمه ماه صفر اتفاق افتادهاند.
هوش مصنوعی: زهره در زمان خاصی به قدرت میرسد و خورشید نیز در روز سلطنت خود میدرخشد، و از شادی در نتیجهی سرنوشت خوش، جامی را نوشیدهاند.
هوش مصنوعی: در آن لحظه که کژدم از سمت شرق سر بر میآورد، نشاندهندهی یک قضا و تقدیر آسمانی است که در سرنوشت انسانها تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: یک تیر نظر به بز کوهی زده، و من از مشتری شنیدم که آنکه به قمر تشبیه شده، به او خرد میگویند.
هوش مصنوعی: از قرآن کریم میتوان فهمید که قاضی اقلیم ششم (سادس) را از تفسیر تثلیث (سهگانه) و ماه خاموش کردهاند و نظر بر خرگه (مهمانی) سومی دارد.
هوش مصنوعی: در این بیت، به یک نگهبان اشاره میشود که در هفتمین ایوان قرار دارد و نامش کیوان است. او به گونهای طراحی شده که از دلو ساخته شده و به رنگ لاجوردی است و وظیفهاش نگهداری از آب است. به طور کلی، این توصیف به یک موجود یا موجودیت خاص اشاره دارد که با ویژگیهایی منحصر به فرد توصیف شده است.
هوش مصنوعی: رودی که موسیقی مجلس اهل بیت را به جریان میاندازد، در حالیکه ناهید (سیاره زهره) در خلوتگاه مسوول مالی نشسته، به حرکت درآمده است.
هوش مصنوعی: امپراتور، در حال ساختن قصر خود زیر آسمان است و منشی دیوان آسمان، در مکانی دیگر در کنار ماه با هم ملاقات کردهاند.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف فردی میپردازد که در اوج رفیع خود قرار دارد، شبیه ستارههای درخشان که در بالای آسمان ظاهر میشوند. اما به یکباره به سمت افول میرود و به تدریج از آن مقام بلند خود دور میشود. این تحول نشاندهنده ناپایداری و تغییرات زندگی است که هر شخص ممکن است با آن روبرو شود.
هوش مصنوعی: اگر وضعیت ستارهها به این شکل باشد، روشن است که آسمان به گرد پای او همچون کحل در چشماش است.
هوش مصنوعی: برخیز و ببین که در این زمان، با تأثیر روح معنوی، شاخههای سبز وزارت به بار نشسته و میوه دادهاند.
هوش مصنوعی: گوهری از دریاى خلاقیت بیرون بیاور و به عنوان تحفهاى برای آن بزرگوار بیاور تا زیر پایش قرار گیرد.
هوش مصنوعی: اگر بر بالای مهد و گهوارهاش، ستارهها به او هدیه دهند، تو میتوانی با شادی و خوشحالی جان خود را فدای او کنی.
هوش مصنوعی: شخصی در آسمان، نور خورشید را از عیسی مشاهده میکند و در دنیای ظاهری، مهدی را به عنوان ستارهای درخشان میبیند، در حالی که دجال، به عنوان منبع خطر و ضرر جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: به حضور و آمدن او خوشامد میگویند و این خوشی و شادکامی نه تنها در مناطق شرق و غرب مشهود است، بلکه بر همهی زمین و دریا نیز تأثیر دارد.
هوش مصنوعی: سرور و صاحب قدرتی که همتای او وجود ندارد، بزرگمردی که مانند خورشید میدرخشد و دارای دانایی و حکمت، همچون آصف بن برخیا، وزیر قدرتمند و معروف جمشید است.
هوش مصنوعی: تاج و تخت دین و حکومت، متعلق به شخصی عادل و حقطلب است که او شاه سرزمینهای هفتگانه است و در میان خدمتکارانش فقط یکی وجود دارد.
هوش مصنوعی: کاخ و مقام او تحت حمایت و مراقبت است و ارتش موفقیت او همیشه در جلوی میدان پیروزی میتازد.
هوش مصنوعی: در این دنیا که سایهاش بر همه جا گسترده شده، در دل من محبت و ستایش او را نقش میزند.
هوش مصنوعی: بندهای هستم که نظر روشن او، هم آسمان و هم ستارهها را به اطاعت واداشته است، و همچنین سرنوشت و تقدیر نیز در زیر فرمان او قرار دارد.
هوش مصنوعی: لباس احترام و عظمت او را خیاط ابدی از پارچهای نرم و زیبا که به رنگ نقرهای میدرخشد، دوخته است.
هوش مصنوعی: اگر نظر به زیبایی و عظمت کائنات بیندازیم، آنگاه وابستگی ماده به اشکال مختلف قطع میشود.
هوش مصنوعی: وقتی دشمن با چهرهای خندان و موجه به نزد من میآید، من به سرعت دور میشوم. چرا که اشکهای من از درد و غم در دامن من جمع میشوند و نشان میدهند که چه سختیهایی را تحمل کردهام.
هوش مصنوعی: در این بیت به تصویری از روشنایی و قدرت درخشان اشاره شده است. خاور به عنوان سرزمین درخشان و تابناک در نظر گرفته شده و نیمروز به معنای اوج روشنایی و قدرت در زمان است. اشاره به شاه و تیغ افراز به مفهوم حاکمیتی است که میدرخشد و فرمانروایی را با قدرت به نمایش میگذارد. همچنین تخت زر نماد سلطنت و شکوه است. به طور کلی، این بیت تصاویری از قدرت، شکوه و زیبایی را با هم ترکیب کرده است.
هوش مصنوعی: نسیم ملایمی در ارتفاعات می وزد و نشان از کیفیت خاص نعل اسب او دارد. این باد برای خوشنودی و رضایت او به اینجا آمده و به کوهها جان تازهای میبخشد.
هوش مصنوعی: این نونهال با بلندی بینهایتش همچون درخت سدره است و پوشش آب رویش به اندازه دریا، بیحد و حصر است. این گوهر درخشان روشنایی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: چنان که نسیم بهاری جان را تسکین میدهد، زیبایی و خوشبویی چهرهاش برای پدر همچون چشمان روشنی است و عزیز و گرامی به شمار میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عارضش را جامه پوشیدست نیکویی و فر
جامه ای کش ابره از مشکت وز آتش آستر
طرفه باشد مشک پیوسته بآتش ماه و سال
و آتشی کو مشک را هرگز نسوزد طرفه تر
چون تواند دل برون آمد ز بند حلقه هاش
[...]
بر گرفت از روی دریا ابر فروردین سفر
ز آسمان بر بوستان بارید مروارید تر
گه بروی بوستان اندر کشد پیروزه لوح
گه به روی آسمان اندر کشد سیمین سپر
هر زمانی بوستان را خلعتی پوشد جدا
[...]
اصل نفع و ضر و مایهٔ خوب و زشت و خیر و شر
نیست سوی مرد دانا در دو عالم جز بشر
اصل شر است این حشر کز بوالبشر زاد و فساد
جز فساد و شر هرگز کی بود کار حشر؟
خیر و شر آن جهان از بهر او شد ساخته
[...]
ابر سیمابی اگر سیماب ریزد بر کمر
دود سیماب از کمر ناگاه بنماید اثر
ور ز سرما آبدان قارورۀ شامی شدست
باز بگدازد همی قاروره را قاروره گر
ور سیاه و خشک شد بادام تر ، بیباک نیست
[...]
مابَقی فی النّاسِ حُرٌّ
لاٰوَلاٰفی الْجِنّ حُرٌّ
قَدْمَضیٰحُرُّ الْفَریَقیْنِ
فُحُلْو اُلْعَیْشِ مُرٌّ
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.