شمارهٔ ۱۴ - یمدح المولی الاعظم السعید الشهید شمس الحق و الدین محمود صاین قاضی مکتوبا علی کتابه قصره
تبارک الله ازین قصر آسمان مقدار
که روبد از سر بامش فلک بدیده غبار
فراز شرفه ی او ماه قبّه ی سیمین
درون غرفه ی او مهر شمسه ی زرکار
فرشته را ز هوا در حریم او پرواز
ستاره را ز شرف براساس او رفتار
چه طارمست که گیرد ز هفت گردون باج
چه روضه است که دارد ز هشت جنت عار
سپهر سر زده بر آستانه اش خاشاک
نجوم ثابته بر آسمانه اش مسمار
هواش مشک فشان کرده صبح را رنجور
فضاش غالیه بو کرده شام را ز بخار
ز اطلس فلک سیمگون زر کارش
مهندسان قضا کرده شقّه های ازار
ز عکس جدول پیروزه ی کتابه ی او
گرفته آینه ی چرخ چنبری زنگار
شه سپهر درو ساقئی قدح گردان
مه منیر در او خادمی پری رخسار
چو زلف لاله رخان حسن سنبلش در تاب
گلش چو گلشن رضوان عری ز شوکت خار
اگر نمونه ی باغ بهشت می طلبید
نظر کنید درین روضه یا اولی الابصار
بآب زر لقب آفتاب اوج جلال
نگاشته خور عالم فروز بر دیوار
سپهر مهر کرم شمس داد و دین محمود
که گِرد مرکز حکمش کند زمانه مدار
کمینه چاکر فرّخ لقای او اقبال
کهینه بنده ی شادی فزای او دینار
بفرّ عاطفتش بازوی امید قوی
بیمن مکرمتش پهلوی نیاز نزار
زبان خنجر او باب فتح را مفتاح
ضمیر روشن او نقد فضل را معیار
همای چتر همایون همتش را بین
چهار گوشه ی عالم گرفته در منقار
اگرچه قیصر قصر فلک جهانگیرست
بر آستانه ی او رومئیست مشعله دار
زهی سپهر جنابی که مشتری بر چرخ
بفال سعد تو پر گرد می کند بازار
صبا چو دم زند از بوستان احسانت
دهان غنچه پر از زر شود به فصل بهار
ز دست جود تو گیتی کند قبا هر دم
لباس موج گهر دوز آبگون بحار
سپیده چون مدد از نور خاطرت یابد
ز روی دهر بشوید سیاهی شب تار
اگر به قلّه برآئی و بر فرازی تیغ
در اوفتد ز کمر آفتاب شیر سوار
وگر بدیده ی کین در فلک نگاه کنی
چو تیغ مهر شود چشم ابر آتش بار
صدای حلم تو چون در جهان زند از رشک
بخون لعل جگرگون شود دل کهسار
برای حلق حسود تو حلقه سازد چرخ
دو ریسمان سپید و سیاه لیل و نهار
صغیر مدح تو زان می زنم که می بینم
چو عندلیب بباغ مناقب تو هزار
اگر نه نکهت انفاس مدحتت بودی
گلی ز گلشن طلبم نیامدی بر بار
همیشه تا بسیاهی و خامه ی شب روز
زمانه نسخ کند روزنامه ی اعمار
چو خامه هر که ز خطّ تو سر بگرداند
شکسته خاطر و سرگشته باد چون طومار
شمار دور باقی ترا عدد چندان
که حصر آن نکند کس مگر بروز شمار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف قصر آسمانی و زیباییهای آن پرداخته است. شاعر با توصیفاتی زیبا به مجاورت و جلال مکان آسمانی اشاره میکند که فرشتگان در آن پرواز میکنند و ستارگان درخشان به آن نزدیک هستند. او به شب و روز، بهرههای آن، و نیز رحمتی که از این مکان به زمین میرسد، اشاره میکند. شاعر توصیف میکند که چگونه این مکان چنان ارزشمند و شگفتانگیز است که حتی سیارهها و ستارگان نیز به آن احترام میگذارند.
حرفها در مورد عظمت و بزرگی این قصر است و نیز به نعمتهایی که به واسطهی آن به دنیا میرسد. او با بیانی پر احساس و شاعرانه، این مکان را به باغ بهشت تشبیه میکند و تأکید میکند که مدح و ستایش از این مکان و صاحب آن، جزو بدهیهای همگان است.
در نهایت، شاعر به اهمیت و عظمت این قصر و صاحبش اشاره دارد و تعبیر میکند که هیچکس نمیتواند عظمت این جلال و مقام را بهدرستی توصیف کند.
هوش مصنوعی: ستایش پروردگار را که از این قصر آسمانی به حدی است که اگر کسی از روی بام آن نگاه کند، میتواند غبار آسمان را ببیند.
هوش مصنوعی: در بالای خیمهاش ماه، مانند گنبد نقرهای در درون اتاقش خورشید، مانند طلایی درخشان است.
هوش مصنوعی: فرشته از آسمان به حریم او پرواز میکند و ستاره بر اساس مقام او حرکت میکند.
هوش مصنوعی: چه چیز شگفتانگیزی است که از آسمانها خراج میگیرد و چه گلشن زیبایی است که از بهشتهای هشتگانه نصیب دارد.
هوش مصنوعی: آسمان بر درگاه او فرو افتاده است و ستارههای دائمی، بهسان میخهایی بر آسمان او قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: عطر خوشی که از هوای صبح به مشام میرسد، گویی فضای صبح را بیمار کرده است و بوی گلها شام را معطر کرده است. این احساس به خاطر بخار و رطوبت صبحگاهی است.
هوش مصنوعی: از نقشه آسمان که به رنگ نقرهای است، مهندسان تقدیر، قسمتهایی از لباس ساختهاند.
هوش مصنوعی: از تصویر زیبای کتابش، آینهی آسمان زنگار شدهای شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: شاهی در آسمان وجود دارد که ساقی او قدحی را در دست دارد و ماه نورانی در آنجا حاضر است، همچنین خادمی با چهرهای فرشتهسان در آنجا است.
هوش مصنوعی: موهای زیبای صورتش مانند زلف گل لاله است و زیبایی چهرهاش همچون سنبل درخشانی است که در باغی پر از گلهای بهشتی، با شکوهی بینظیر به چشم میآید.
هوش مصنوعی: اگر میخواهید نمونهای از باغ بهشت را ببینید، نگاهی به این باغ بیندازید، ای افرادی که بصیرت دارید.
هوش مصنوعی: به وسیلهی طلای مایع، نام آفتاب را با جلال و عظمتش بر دیوار جهان نوشتهاند، به طوری که نور آن مثل خورشید، بر سراسر عالم میتابد.
هوش مصنوعی: آسمان مهربانی و بخشندگی خورشید، حمایت و دین محمود را به ارمغان آورده است، و زمانه به دور مرکز فرمان او میچرخد.
هوش مصنوعی: من کمترین خدمتگزار خوشبخت او هستم، چرا که زندگیام به خاطر دیدار او پر از شادی و خوشحالی شده است.
هوش مصنوعی: این بیت به احساسات و امیدهایی اشاره دارد که از محبت و بزرگمنشی فردی ناشی میشود. در اینجا، امید به عنوان یک نیروی قوی تلقی شده و محبت فرد به کمک کسانی میآید که در نیاز و ناامیدی هستند. به بیان دیگر، این بیت بر نقش مثبت و اثرگذار محبت در زندگی انسانها تأکید دارد.
هوش مصنوعی: زبان تند و برنده او دروازهای برای دستیابی به افکار و احساسات اوست و توانایی او در بیان ارزشها و نکات مثبت را به خوبی نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: پرندهای خوشنام و با شکوه، با بالهای گستردهاش، اراده و قدرت خود را به تمامی نقاط جهان منتقل کرده و در منقار خود نگه داشته است.
هوش مصنوعی: اگرچه قیصر به مقام و قدرتی دست یافته که جهان را در اختیار دارد، اما در برابر او، من کسی هستم که در درگاهش مثل یک چراغی کوچک قرار دارم.
هوش مصنوعی: ای سپهر بلند و باعظمت، خوشا به حال تو که سیاره مشتری در آسمان برای آینده نیک و خوشبختی تو جشن و بازار برپا میکند.
هوش مصنوعی: وقتی نسیم بهاری از باغ محبت تو به وزیدن میافتد، گلهای جوانهزده پر از طلا میشوند و زیبایی فصل بهار را به نمایش میگذارند.
هوش مصنوعی: از بخشندگی تو، دنیا هر لحظه مانند لباسی زیبا و پرزرق و برق، جامهای میسازد و زیبایی دریاها را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: زمانی که صبح درخشان به یاد تو و زیباییهایت برسد، تاریکی شب را از چهره دنیا پاک میکند.
هوش مصنوعی: هرگاه به اوج قلهای برسی و در آنجا تیغ آفتاب به تو بتابد، همچون یک شیر سوار بر اسب میدرخشی.
هوش مصنوعی: اگر با دیده ی دشمنی به آسمان نگاه کنی، چشمی که در ابرهاست مانند تیغ خورشید شعلهور میشود.
هوش مصنوعی: صدای صبر و بردباری تو در دنیا مانند نوایی است که حسادت را به وجود میآورد و باعث میشود دل مانند کوه، غمگین و پر از درد شود.
هوش مصنوعی: چرخ زمان برای حسود تو دو رشته به هم پیوسته میسازد؛ یکی سپید که نشاندهنده روز است و دیگری سیاه که نماد شب.
هوش مصنوعی: به خاطر بزرگی و زیباییهای تو، مانند بلبل در باغ، مدح و ستایش تو را بیان میکنم، چرا که میدانم شایستگیهای تو بسیار زیاد و بیشمار است.
هوش مصنوعی: اگر بوی خوش نفسهای تو نبود، من هیچ گلی از گلستان نمیطلبیدم و هرگز به باران نخواهی آمد.
هوش مصنوعی: همیشه تا زمانی که شب و سیاهی حاکم است، قلم تلاش میکند تا اخبار و وقایع روز را ثبت و ضبط کند.
هوش مصنوعی: هر کس که از زیبایی و خط خوش تو رو برگرداند، دلش شکسته و سرگشته خواهد بود مانند یک طومار که پیچیده شده است.
هوش مصنوعی: شمار باقیمانده از عمرت به قدری زیاد است که هیچکس نمیتواند آن را دقیقاً محاسبه کند، مگر خودت که با گذر زمان میتوانی آن را بشماری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت
هر آینه چو همه میخورد گل آرد بار
به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست
به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار
مدیح تا به بر من رسید عریان بود
ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار
چنین نماید شمشیر خسروان آثار
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار
به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان
که راستگویتر از نامه تیغ او بسیار
چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد
[...]
قوی کننده دین محمد مختار
یمین دولت محمود قاهر کفار
چو بازگشت به پیروزی از در قنوج
مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار
هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین
[...]
فغان ز دست ستمهای گنبد دوار
فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار
چه اعتبار بر این اختران نامعلوم
چه اعتماد بر این روزگار ناهموار
جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.