بهر صبوح از درم مست در آمد نگار
غالیه برده پگاه بر گل سوری بکار
بسته من اسب ندم پس بگه صبح دم
کرد زبان عذرخواه آن بت سیمین عذار
بلبله برداشت زود کرد پس آنگه سلام
گفت بود سه شراب داروی درد خمار
جام ز عشق لبش خنده زنان شد چو گل
وز لب خندان او بلبله بگریست زار
چون سه قدح کرد نوش درج گهر برگشاد
قند فشان شد ز لب آن صنم قندهار
بلبل نطقش به ناز غنچهٔ لب کرد باز
گشت ز مل عارضش همچون گل کامکار
گفت مخور غم بیا باده خور از بهر آنک
غم نخورد هر که را هست چو من غمگسار
زین می خوش همچو من نوش کن ای خوش سخن
از سر رنج و حزن خیز و برآور دمار
خاصه که مهر سپهر گوشهٔ خوشه گذاشت
و آتش گردون گرفت پله لیل و نهار
کعب پیاله بگیر قد قنینه بپیچ
گوش چغانه بمال، سینهٔ بربط بخار
بعد سه رطل گران مدح وزیر جهان
گفت که خاقانیا یاد چه داری بیار
خواجه و دستور شاه داور ملک و سپاه
دین عرب را پناه ملک عجم را فخار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تجلی زیبایی و عشق اشاره دارد. صبح زود، محبوب با چهرهای زیبا و درخشان وارد میشود و آغوشی گرم برای معشوقهاش میگشاید. او از عشق و لذتهای زندگی صحبت میکند و بر این باور است که باید از شادیهای زندگی نهایت بهره را برد و از غم دوری جست. شاعر از باده و شراب به عنوان دارویی برای غم یاد میکند و تأکید دارد که نوشیدن این بادهها میتواند آدمی را از درد و رنج رهایی بخشد. همچنین به عظمت و شکوه حاکمان و نقش آنها در زندگی مردم اشاره میشود، در حالی که بر لزوم شاد بودن و شعف در زندگی تأکید دارد.
هوش مصنوعی: مردی در حال نوشیدن باده، معشوقهاش را میبیند که در صبح زود با عطر خوشش به سوی او میآید و به زیبایی بر روی گل سرخ نشسته است.
هوش مصنوعی: من به سمت تو نیامدم که صبح با آمدن روز از تو عذرخواهی کنم ای معشوق با چهره نقرهای.
هوش مصنوعی: بلبل به سرعت متوجه شد و بعد از آن سلام کرد. او سه جام شراب را که داروی درد و ناامیدی بود، پیشکش کرد.
هوش مصنوعی: لیوانی که پر از عشق است، از لبخند او شاد و خندان شده، همچون گلی درخشان. اما از لب خندان او، بلبل به طور غمناک و زار، به گریه افتاده است.
هوش مصنوعی: هنگامی که سه فنجان نوشیدنی را سرکشید، دندانهای زیبا و درخشانش نمایان شد. از لبان آن معشوقهای که از قندهار است، شیرینی و نرمی افشانده شد.
هوش مصنوعی: بلبل با نرمی و لطافت از لبهای غنچهای نغمه سر میدهد و در بازگشت، زیبایی چهرهاش را به یاد میآورد، مانند گل که خوشبو و دلرباست.
هوش مصنوعی: نگران نباش و با من مشروبات بنوش، زیرا هرکس که مانند من، دلش از غم پُر است، دیگر غمی ندارد.
هوش مصنوعی: از این شراب دلانگیز مانند من بنوش! ای سخنور نیکو، از دل اندوه و ناراحتی به پا خیز و همه چیز را به هم بریز!
هوش مصنوعی: به ویژه این که خورشید در گوشهٔ خوشهای جا خوش کرده و آتش آسمان بر اثر تغییرات زمان، به شب و روز برخورد کرده است.
هوش مصنوعی: کاسهای بگیر و مانند قدی بلند، آن را به سمت خود بکش. گوشهایت را با لذت نوازش کن و صدای دلنشینی از ساز بربط به گوش برسان.
هوش مصنوعی: بعد از اینکه سه رطل سنگین دربارهی وزیر مدح و ستایش کرد، جهان گفت که ای خاقان، چه چیزی را به یاد میآوری؟
هوش مصنوعی: شیخ و فرمانده شاه، حامی ملت و جنگجویان دین عرب است و همچنین مایه افتخار ملت عجم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چیست ازین خوبتر، در همه آفاق کار
دوست به نزدیکِ دوست، یار به نزدیکِ یار
دوست برِ دوست رفت، یار به نزدیکِ یار
خوشتر ازین در جهان، هیچ نبودهاست کار
سرو سماطی کشید بر دو لب جویبار
چون دو رده چتر سبز در دو صف کارزار
مرغ نهاد آشیانبر سر شاخ چنار
چون سپر خیزران بر سر مرد سوار
آلت رامش بخواه گوهر شادی بیار
رعد مثال این بزن ابر نهاد آن ببار
خلق همی بنگری روز و شب اندر نشاط
جز طرب اندر جهان نیز ندارند کار
خاک نبینی به ره خرده نقره بساط
[...]
ای ز سپهر کمال تافته خورشید وار
گشته به تمییز و عقل نادرهٔ روزگار
از کرم شهریار کار تو همچون نگار
وز قلمت چون نگار مملکت شهریار
ای کل رواسک کند و سرسر خار
دیو با دیدار تو چو لعبت فرخار
کنگی گنده دهان و گنده ریش و کور
بد دل و بد طلعت و بد روی و بد دیدار
دیگهای مایه تو پر غدد و کرم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.