زآن قد چون صنوبر و زآن روی چون سمن،
کاخم شده است گلشن و کویم شده چمن
ماه است و ماه را نبود لعل لب عقیق
سرو است و سرو را، نبود سیم ساده تن
زلف دوتاش، آیت جادوی سامری
لعل لبانش، غیرت یاقوت بوالحسن
زنجیر عقل آمد و پابند هوشیار
آن زلف حلقه حلقه و آن جعد پرشکن
هر تار آن شکن که گره در گره بود
فرزانه را سلاسل و دیوانه را رسن
ایمن نیم ز هندوی زلف تو، کاشکار
کالای دل ربود که دزدی است خانهکَن
جز عندلیب دل، که به زلف تو واله است
بلبل شنیده ای که بود واله زغن
عزم سفر به خطه چین و ختن خطاست
مار است چین زلف تو، هم چین و هم ختن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتم گلست یا سمنست آن رخ و ذقن
گفتا یکی شکفته گلست و یکی سمن
گفتم در آن دو زلف شکن بیش یا گره
گفتایکی همه گره است و یکی شکن
گفتم چه چیز باشد زلفت در آن رخت
[...]
کردم تهی دو دیده بر او من چنانک رسم
تا شد ز اشکم آن ز می خشک چون لژن
من کرده پیش جوزا، وز پس نبات نعش
اینهم چو باد بیزن و آنهم چو با بزن
ای گلبن روان و روان را بجای تن
پیش آر جام و تازه کن از راح روح من
زان می که رنگ و بوی تقاضا کند ازو
د رکوهسار لاله و در باغ یاسمن
خمری که مشک خفته و بیدار در دو حال
[...]
زیرا که نیست از گل و از یاسمن کمی
تا کم شدهست آفت سرما ز گلستان
تا باد ماه آبان بگذشت در چمن
شد زرد و پر ز گرد به اندر چمن چو من
چون تخته های زرین بر نیلگون پرند
برگ چنار ریخته از باد در چمن
بر شاخ نار نار کفیده نگاه کن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.