دی توبت من ز آستین برزد دست
بشکست پیاله را و پنداشت که رست
امروز پیاله کمر کین در بست
و آمد بقصاص توبتم را بشکست
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
دی توبت من ز آستین برزد دست
بشکست پیاله را و پنداشت که رست
امروز پیاله کمر کین در بست
و آمد بقصاص توبتم را بشکست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از تجربهای شخصی سخن میگوید که به خاطر انتقام و دلبستگیاش، احساس میکند که داد و ستدهای احساسیاش شکسته شده و او به نقطهای رسیده که باید با عواقب آن روبرو شود. پیاله به نماد احساسات و عواطف اشاره دارد که اکنون تحت فشار قرار گرفته و انتقام، همه چیز را تحت تأثیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: دیروز وقتی که تو باری را از آستین من بیرون آوردی، دستم شکست و پیالهای را شکاندی و فکر کردی که از این کار نجات یافتهام.
هوش مصنوعی: امروز پیاله، که نماد نوشیدن است، به خاطر کینه و حسادتی که در دل دارم، به من تحمیل شده و به عنوان نتیجهاش، مرتکب اشتباهی شدهام که عذرخواهی آن به سختی ممکن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن یار که عهدِ دوستداری بشکست
میرفت و منش گرفته دامن در دست
میگفت دگر باره به خوابم بینی
پنداشت که بعد ازو مرا خوابی هست
ای دل ، ز شراب عشق گشتی سرمست
کز رنج خمار او به جان نتوان رست
گر از دل من چنین فرو داری دست
در روز ز دست تو به شب باید جست
چون دیده من دید ترا روز نخست
مسکین دل من هوای دیدار تو جست
اکنون که ترا هوای من نیست درست
یا ناز مکن یا دل من باز فرست
گر سیر شدی بتا ز من در خور هست
زیرا که ندارم ای صنم چیزی لست
رنج دل رنج دیده جز دیده نجست
دانی که شد این گناه بر دیده درست
در جمله جهان صورتی از دیده نرست
کش چندین موج خونش از دیده نشست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.