دوش خر بنده کرد پیشم یاد
کاسبک خواجه زندگی بتو داد
نیک دلتنگ گشتم از خبرش
که جوان بود و زیرک و استاد
گرچه غمگین شدم ز واقعه اش
گشتم الحق ازین یکی دلشاد
که شنیدم که او به وقت وفات
به وصیّت لب و دهان بگشاد
از جو و کاه و از جل و افسار
هر چه بد در وجوه خیر نهاد
در چنان وقت اینچنین توفیق
بهمه جانور خدای دهاد
واجیم گشت تعزیت نامه
به تو ای سرور کریم نهاد
عظم الله اجر اصطبلک
ز آنچنان بارگیر خوب نژاد
بر تو فرضست حق گزاری او
زانکه در خدمتت بسی استاد
مستحق تر ز اسب من نبود
گر وصیّت همی کند انفاد
هیچ تاخیر بر نتابد خیر
زود تعجیل کن که خیرت باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به علت مرگ یک خر که در خدمت او بوده است، ابراز اندوه میکند. او از جوانی و زیرکی این خر یاد میکند و اگرچه از فوتش ناراحت است، اما از اینکه خر هنگام وفات وصیت کرده و چیزهای خوب را یادآوری کرده است، خوشحال هم میشود. شاعر سپس به سرور خود توصیه میکند که به این خر احترام بگذارد و خواستههای او را برآورده کند، چرا که این خر در دوران زندگیاش خدمتهای زیادی کرده و مستحق احترام است. او همچنین تاکید میکند که باید هرچه زودتر به این کار عمل شود.
هوش مصنوعی: دیشب، شتر بیچارهام مرا به یاد کاسبکار فرستاد و به زندگیام رنگی تازه بخشید.
هوش مصنوعی: دلم به خاطر او که جوان و باهوش و ماهر بود، بسیار گرفته است.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه از حادثهای ناراحت شدم، اما به حقیقت از این موضوع خوشحال شدم.
هوش مصنوعی: شنیدم که او در آخرین لحظات زندگیاش به وصیتش زبان و دهانش را گشود.
هوش مصنوعی: از چرت و نیرنگ و از محدودیتها و کنترلهای زندگی، هر چیز منفی را در مسیرهای مثبت قرار داد.
هوش مصنوعی: در آن زمان، خداوند به همه موجودات زنده، توفیق و قدرتی خواهد بخشید.
هوش مصنوعی: پیام تسلیت به تو، ای آقای بزرگوار، فرستاده شد.
هوش مصنوعی: خدایا، پاداش بزرگ برای بارگیری خوب و باکیفیت اصطبل تو عطا کن.
هوش مصنوعی: بر تو لازم است که به او حق و احترام بدهی، چرا که او در خدمت تو از بسیاری از استادان برجستهتر است.
هوش مصنوعی: هیچ چیز دیگری به اندازه اسب من شایسته نیست؛ اگر قرار باشد وصیتی انجام شود، باید او را در نظر گرفت.
هوش مصنوعی: هیچ تأخیری را نپذیر و فوری اقدام کن، تا خیر و خوبی برایت حاصل شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاد زی با سیاهچشمان، شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد
ز آمده شادمان بباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد
من و آن جعدموی غالیهبوی
[...]
هر که بود از یمین دولت شاد
دل بمهر جمال ملت داد
هر که او حق نعمتش بشناخت
میر مارا نوید خدمت داد
طاعت آن ملک بجا آورد
[...]
پادشاهی برفت پاک سرشت
پادشاهی نشست حورنژاد
از برفته همه جهان غمگین
وز نشسته همه جهان دلشاد
گر چراغی ز پیشِ ما برداشت
[...]
آن شنیدی که حیدر کرار
کافران کشت و قلعه ها بگشاد
تا نداد او دو قرص نان جوین
هفده آیت خداش نفرستاد
روزگاریست سخت بی فریاد
کس گرفتار روزگار مباد
شیر بینم شده متابع رنگ
باز بینم شده مسخر خاد
نه به جز سوسن ایچ آزادست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.