گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

آدمی را چهار حالت هست

در دو گیتی ز باقی و فانی

هر یکی با هزار گونه بلا

خواه پیدا و خواه پنهانی

من بتفصیل شرحشان بدهم

که تو انکار کرد نتوانی

زندگی، مرگ، گورو رستاخیز

زین برون نیست گر مسلمانی

محنت زندگی همی بینی

ناخوشی های مرگ می دانی

وحشت گور و هول رستاخیز

در کتب خوانده یی و می خوانی

آخر این آدمیّ بیچاره

کی کند شادی و تن آسایی؟

حاصل کار او چو در نگری

هست جمله غم و پشیمانی

نیست در اعتقاد دانایان

هیچ نعمت و رای نادانی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مسعود سعد سلمان

ای به تو زنده نام حاتم طی

صاحب صد هزار صاحب ری

تاج اهل عرب قصی آمد

تا تو نسبت همی کنی به قصی

خاک را بر فلک مفاخر توست

[...]

ابوالفرج رونی

آمد آن اصل شرع و شاخ هدی

آمد آن برگ عقل و بار ندی

سید عالم و عمید اجل

عمده ملک و دین ابوالاعلی

رتبت او نهاده منبر و تخت

[...]

انوری

نکنم خواجه را به شعر هجا

لیک برخوانم آیتی ز نبی

ان قارون کان من موسی

خواجه آنست کاید از پی فی

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه