گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

ای که در خانۀ تو بیگه و گاه

اندر اید همه کس جز مهمان

سفره نان تو گر عورت نیست

چه کنی از همه خلقش پنهان؟

کیست جز نان تو در خانۀ تو

که تو او را ننمودی دندان؟

رو که از اهل بهشتی گر زانک

اعتقاد تو درستست چو نان

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

ضیغمی نسل پذیرفته ز دیو

آهویی نام نهاده یکران

آفتابی، که ز چابک قدمی

بر سر ذره نماید جولان

مسعود سعد سلمان

گر چه پیوسته همه از زر و سیم

گنجها پر کند این کوه کلان

طرف های کمرش برف و یخست

بخل از این بیش نباشد به جهان

ابن یمین

بدرگاه عماد دولت و دین

که هست ابن یمینش بنده از جان

دو سه فصل از مهمات ضروری

کنم معروض اگر داری سر آن

بدان امید کاندر وقت فرصت

[...]

کمال خجندی

راز عشقت ز دل آمد به زبان

مهر در ذره نهفتن نتوان

گفتی از چشم تو خون می آید

هرچه می آید ازو در گذران

دهنت دیدم و گفتم شکر است

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال خجندی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه