گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

اندرین مرغزار کشت و درود

تیره و خیره چند خواهی بود؟

چند خواهی بناز در برداشت

دل اتش پرست دود اندود؟

روز و شب خون خود همی ریزی

تو به تیغ زبان زهر آلود

مال و ملک جهان ترا شده گیر

چون نباشی تو، مال و ملک چه سود؟

از تو خشنود نیست هیچ کسی

وانگهی هم تو از تو ناخشنود

دودمانی در آتش اندازد

گر ضعیفی ز دل برآرد دود

هر که آسایش دلی دادست

بهمه حال خویشتن آسود

عقل داند که بر زیان بودست

هر که از بهر مال جان فرسود

که بهر حال آنچه زوکم شد

بیش از آن بود کاندر آن افزود

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
قطران تبریزی

ملکان را ز آسمان کبود

چون تو هرگز کریم و راد نبود

هرگز از تو کسی بلا نکشید

هرگز از تو کسی جفا نشنود

عید فرخنده باد بر تو ملک

[...]

وطواط

آفتاب جلال و عالم جود

که چنو در جهان نشد موجود

خان عادل ، کمال دولت و دین

گوهر کان محمدت ، محمود

آنکه او راست طلعت میمون

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از وطواط
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه