شنیدم که مخدوم اهل هنر
به سمع رضا شعر من گوش کرد
به ذوقی تمام آن شراب گران
که من داده بودم سبک نوش کرد
چو سرمست شد فکر تش زان شراب
که جان را به یک جرعه بیهوش کرد
بشد با عروسان افکار من
دو دست قبول اندر آغوش کرد
ولیکن چو کابینشان خواست کرد
به اقبال من خود فراموش کرد
ز بخشش همی راند کلکش سخن
ندانم مر او را که خاموش کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به وصف تجربهای میپردازد که مخدومی اهل هنر به شعر او گوش کرده و از آن لذت برده است. او در وصف شراب گرانبها به زیبایی بیان میکند که چگونه این شراب جان او را به مستی میکشاند. مخدوم، با افکار شاعر در ارتباط قرار میگیرد و دو دستی آنها را میپذیرد، اما زمانی که صحبت از خواستههایش پیش میآید، او شاعر را فراموش میکند. شاعر همچنین به کلامی اشاره میکند که از بخشش مخدوم در ذهنش میچرخد و به این نتیجه میرسد که نمیداند چه کسی او را خاموش کرده است.
هوش مصنوعی: شنیدم که سرور هنرمندان به شعر من با رضایت گوش داده است.
هوش مصنوعی: با تمام سلیقه و لذت، آن شراب گرانقیمت که من داده بودم را به آرامی نوشید.
هوش مصنوعی: وقتی که افکارم از شراب مست شدند، آن چنان که جان را با یک نوشیدنی بیهوش کرد.
هوش مصنوعی: با عروسان افکارم، دو دست خود را به نشانه قبول در آغوش گرفتم.
هوش مصنوعی: اما زمانی که خواستند مهریهشان را بگیرند، به طرز عجیبی من را فراموش کردند.
هوش مصنوعی: از بخشش چیزی به یاد نمیآورم، نمیدانم او چه کسی است که باعث شد سکوت کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همه مهر پیران فراموش کرد
پر از کینه سر دل پر از جوش کرد
جم اندیشه از دل فراموش کرد
سه جام می از پیشِ نان نوش کرد
منوچهر از وی سخن گوش کرد
زسر عقل یکسر فراموش کرد
ز لعلش روان حلقه در گوش کرد
همی نام او زنگئی زوش کرد
سپه را سراسر زره پوش کرد
پس آهنگ لشکرگه کوش کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.